تکپارتی JIMIN
تکپارتی پرتگاه
جیمین=_ ا/ت=+
+:لبه صخره پرتگاه نشسته بودم و به دریای زیر پام خیره شده بودم و هنوز باورم نشده بود که همه تنهام گذاشتن همسرم، پدر و مادرم من پدر و مادرم و به خاطر عشق جیمین ول کرده بودم حالا جیمین با بهترین دوستم بهم خیانت کرده . بیشترین درد ماجرا جایی که مادرم بهم گفت وقتی باهاش ازدواج کردی برای ما مردی راست میگفت اونا بهم گفتن این زندگی پایدار نیست و حالا زندگی من بعد یکسال از هم پاشیده گوشیم و باز کردم و به جیمین تصویری زنگ زدم. زود جواب داد.
_:«ات کجایی دارم دنبالت میکنم خواهش میکنم بگو کجایی تا بیام دنبالت حرف بزنیم خواهش میکنم من اشتباه کردم.»
خنده تلخی کردم و گفتم.
+:«درد داره جیمین قلبم درد میکنه میخوام یکم بخوابم شاید دردش برام کمتر شد ولی میدونی از این ناراحت نیستم که چرا بهم خیانت کردی از این ناراحتم که به حرف پدر و مادرم گوش نکردم.»
_:«ات..»
+:«خداحافظ لاو»
و سقوطی که با خواب ابدی پایان یافت🖤
جیمین=_ ا/ت=+
+:لبه صخره پرتگاه نشسته بودم و به دریای زیر پام خیره شده بودم و هنوز باورم نشده بود که همه تنهام گذاشتن همسرم، پدر و مادرم من پدر و مادرم و به خاطر عشق جیمین ول کرده بودم حالا جیمین با بهترین دوستم بهم خیانت کرده . بیشترین درد ماجرا جایی که مادرم بهم گفت وقتی باهاش ازدواج کردی برای ما مردی راست میگفت اونا بهم گفتن این زندگی پایدار نیست و حالا زندگی من بعد یکسال از هم پاشیده گوشیم و باز کردم و به جیمین تصویری زنگ زدم. زود جواب داد.
_:«ات کجایی دارم دنبالت میکنم خواهش میکنم بگو کجایی تا بیام دنبالت حرف بزنیم خواهش میکنم من اشتباه کردم.»
خنده تلخی کردم و گفتم.
+:«درد داره جیمین قلبم درد میکنه میخوام یکم بخوابم شاید دردش برام کمتر شد ولی میدونی از این ناراحت نیستم که چرا بهم خیانت کردی از این ناراحتم که به حرف پدر و مادرم گوش نکردم.»
_:«ات..»
+:«خداحافظ لاو»
و سقوطی که با خواب ابدی پایان یافت🖤
۳.۹k
۰۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.