اشتباه خاص!
اشتباهخاص!
پارت⁵
-:لباساشو عوض کرد..اروم ب سمت مبل پسر اومد..با چشایی بدون حس اما خمار..سمت پسر اومد ک باعث شد جونگکوک از استرس ب سمت عقب بره...بدن من؟!..همین ک بگات ندادم..خیلیه پسر جون!..البته آقای جعون جونگکوک!..
+:با صدایی اروم و ترسیده جواب داد:تو اسم منو..از کجا میدونی؟..
-:من کسی رو الکی تو خونه م نمیارم!...پس لباستو درار!..
+:تو گی ای..چیزی هستی؟!..
-:تو ظاهرا فیک واتپدی چیزی میخونی؟..گمشو لباستو درار..میخوامببینم زخمات کجان!..یا خودم در میارم!
+:نشنیدی؟..گفتم نمیخوام!
-:صورتشو تا چندسانت..پسر اورد...با صدای بمی لب باز کرد:بنظرت من باهات شوخی دارم؟!
+:ن..نه..
-:تا خواست صحبت کنه..با دیدن سوهو ک دهنش بازه حرفش تو دهنش موند..سریع فاصله گرفت..:ام..چیزی شده؟
×:تو که گی نبودییی..چرا ب من نگفتیی؟
-:یاااا..الانم نیستمم!
×:پس توضیحااات؟؟
-:گمشو بیروننن!..
×:خیلی خب باشه توهم..هوی جونگکوک..باهاش راه بیای باهات اوکی میشه...فقد تهیونگ بگاش ندیا...و با خنده ی ک لجش رو در میاورد از اتاق رفت..
-:هوفف...بدون حرفی..لباس پسر رو در اوردن..با دیدن اون بدن سفید برگاش ریخته بود..
چطوره اخه؟..چطور؟..هووی داری چی فک میکنی؟...ولی با دیدن زخمایی ک داشت..انگار ب اموالم دست زده بودن..وایسا..اموال؟؟..
واسه چی این ریختی؟؟..بعضی زخمات چرا قدیمی ان؟..بازم کتک خوردی؟!
+:درحالی ک اصلا نگاش نمیکرد..لب زد:ب تو ربطي نداره..بازم میان سراغم..
-:زیرلب لب باز کرد:اگه زنده باشن!..
+:ها؟!..
-هیچی..صب کن..اروم الکل رو روی زخماش میریخت ک سریع جونگکوک با عاخی ک دردش گرفته بود دستشو کشید:
+:هووی..اروم تر..بت بر میخوره اروم تر پنبه رو بزنی؟..لطافت نداری تو؟؟
-:تو فک کردی من کارم اینه ب غرات گوش بدم بچه جون؟....درحالی ک اروم براش باندپیچی میکرد...رفت سمت..قفسه سینه ش..
+:درحالی ک لپ هاش گر گرفته بود و حالت گلبهی داشت..:ام میگم خودم میشه انجام بدم؟
-:پوکر نگاش کرد:مگه دختری ک اینو میگی؟...اروم براش چسب زخم رو روی زخماش میزاشت...الان بهتری؟!..
+:اره..فقد...با نگاش دنبال لباسش بود..
-:صب کن الان میارم واست....یکی از لباسایی سفیدی ک داشت..ب سمتش اومد..سریع باش..بیا شام!.. و مرد اتاقش رو ترک کرد تا جونگکوک بیاد...اما تقریبا ¹⁵ دیقه س ک از اتاق بیرون نیومده!!...
-:...
...
برای پارت بعدی..¹⁰ لایک و ⁵ کامنت..فقط مال یه نفر نباشه!..
پارت⁵
-:لباساشو عوض کرد..اروم ب سمت مبل پسر اومد..با چشایی بدون حس اما خمار..سمت پسر اومد ک باعث شد جونگکوک از استرس ب سمت عقب بره...بدن من؟!..همین ک بگات ندادم..خیلیه پسر جون!..البته آقای جعون جونگکوک!..
+:با صدایی اروم و ترسیده جواب داد:تو اسم منو..از کجا میدونی؟..
-:من کسی رو الکی تو خونه م نمیارم!...پس لباستو درار!..
+:تو گی ای..چیزی هستی؟!..
-:تو ظاهرا فیک واتپدی چیزی میخونی؟..گمشو لباستو درار..میخوامببینم زخمات کجان!..یا خودم در میارم!
+:نشنیدی؟..گفتم نمیخوام!
-:صورتشو تا چندسانت..پسر اورد...با صدای بمی لب باز کرد:بنظرت من باهات شوخی دارم؟!
+:ن..نه..
-:تا خواست صحبت کنه..با دیدن سوهو ک دهنش بازه حرفش تو دهنش موند..سریع فاصله گرفت..:ام..چیزی شده؟
×:تو که گی نبودییی..چرا ب من نگفتیی؟
-:یاااا..الانم نیستمم!
×:پس توضیحااات؟؟
-:گمشو بیروننن!..
×:خیلی خب باشه توهم..هوی جونگکوک..باهاش راه بیای باهات اوکی میشه...فقد تهیونگ بگاش ندیا...و با خنده ی ک لجش رو در میاورد از اتاق رفت..
-:هوفف...بدون حرفی..لباس پسر رو در اوردن..با دیدن اون بدن سفید برگاش ریخته بود..
چطوره اخه؟..چطور؟..هووی داری چی فک میکنی؟...ولی با دیدن زخمایی ک داشت..انگار ب اموالم دست زده بودن..وایسا..اموال؟؟..
واسه چی این ریختی؟؟..بعضی زخمات چرا قدیمی ان؟..بازم کتک خوردی؟!
+:درحالی ک اصلا نگاش نمیکرد..لب زد:ب تو ربطي نداره..بازم میان سراغم..
-:زیرلب لب باز کرد:اگه زنده باشن!..
+:ها؟!..
-هیچی..صب کن..اروم الکل رو روی زخماش میریخت ک سریع جونگکوک با عاخی ک دردش گرفته بود دستشو کشید:
+:هووی..اروم تر..بت بر میخوره اروم تر پنبه رو بزنی؟..لطافت نداری تو؟؟
-:تو فک کردی من کارم اینه ب غرات گوش بدم بچه جون؟....درحالی ک اروم براش باندپیچی میکرد...رفت سمت..قفسه سینه ش..
+:درحالی ک لپ هاش گر گرفته بود و حالت گلبهی داشت..:ام میگم خودم میشه انجام بدم؟
-:پوکر نگاش کرد:مگه دختری ک اینو میگی؟...اروم براش چسب زخم رو روی زخماش میزاشت...الان بهتری؟!..
+:اره..فقد...با نگاش دنبال لباسش بود..
-:صب کن الان میارم واست....یکی از لباسایی سفیدی ک داشت..ب سمتش اومد..سریع باش..بیا شام!.. و مرد اتاقش رو ترک کرد تا جونگکوک بیاد...اما تقریبا ¹⁵ دیقه س ک از اتاق بیرون نیومده!!...
-:...
...
برای پارت بعدی..¹⁰ لایک و ⁵ کامنت..فقط مال یه نفر نباشه!..
۱۲.۱k
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.