عشق اجباری مافیا پارت ۷

ا/ت:هنوز بیست سالم نشده
عروس ها:یعنی ۱۹ سالته؟
ا/ت: اره
عروس ها:واووو
یونا:حالا ولش چجوری با این سن انقد خوشگلیییی؟
ا/ت:توخوشگلتری
که پسرا با جیمین وارد شدند(نگا استایل گنگو همشون کت شلواری کنار هم تصور کنید)
جیهوپ: جیمین:سلقیت خوبه یا من توهم زدم؟
جین:نه توهم زدی (خنده شیشه پاکنی)معلومه که این خانم انقد خوشگلههه
زن جین:اهمممم
جین:البته که به پای منو همسرم نمی‌رسه
شوگا:(خمیازه)عروس و داماد برای عقد کی میان ؟
زن شوگا:عزیزم باز خواب موندی. ازدواج کردن الان وقت رقصهه
ا/ت و جیمین همزمان:رقص؟!
عروس ها و شوهر هاشون:پس چی؟نکنه آماده نکریدن؟
جیمین به باباش نگاه می کنه میبینم داره چپ نگاه می کنه.
جیمین:نه آماده کردیم.
جیمین:خانم ا/ت افتخار می‌دین (از خداشم هست)
ا/ت:چی.. اهاا بله
شروع می کنن به رقصیدن ..........
وقتی که ا/ت چرخ می زنه و خم میشه و جیمین از کمر اونو میگره(عکس این حالتو گذاشتم اسلاید دو)
همه مهمان ها:همو ببوسید همو ببوسید همو ببوسید و.....

ادامه دارد و.....

منو نکشینندن! آها راستی به قیافه های تو عکس توجه نکنین😂

#فیک #سناریو #وانشات


ساری اگه بد بودد.مایل به حمایت؟؟✨