سناریو استری کیدز
تابع قوانین ویسگون، تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران، جانم فدای رهبر
وقتی وسط عملیات بیت المقدس پر.. یود میشی
چان:
نفس کلافه ای بیرون میفرسته و دست از کارش برمیداره
_امان از وقت نشناسی.. طبیعیه؟!
&نمیدونم والا..شاید با وحشی بازیای تو هست
_چانا محکم تر.. چانا سریعتر
داشت ادات رو درمیاورد که زدی وسط بچمو ناقص کردی
_از پ.. یود شدن تو متنفرم زن
لینو:
سرعتش رو بیشتر کرد
_دو دقیقه دیگه تحمل کن
&نمی تونم.. درد دارم
_دودقیقه.. اگه صبر کنی برات غذا سفارش میدم
&غذا؟! باشه.. دو دقیقه که سهله.. نیم ساعتم صبر میکنم.. بزن پاره کن راحت باش
_با کمال میل
چانگبین:
_ا.ت.. چرا داره ازت خون میاد؟!
&داره خون میاد؟!
_اره.. خوبی؟! درد داری؟!
&آره..فکر کردم بخاطر وحشی بازیاته..نگو دارم خون از دست میدم.... بیخیالش..کارتو بکن
_مطمئنی؟! فردا غر نزنی
&اگه الان ندم تو تا یک هفته غر میزنی.. هشت دقیقه دیگه وقت داری
_چرا هشت
&زمانت داره تموم میشه.. درد دارم بدو
_بیخیال حسش رفت
هیونجین:
اصلا نفهمیدید که داره ازت خون میره، کارتون که تموم شد با دیدن خون بین پاهات ترسید
_حالت خوبه
&آره چرا بد باشم؟!
_پر... یود شدی
&لعنت.. ببرم حموم، درد میکنه
_قول نمیدم اونجا خودمو کنترل کنم.. احتمال اینکه یدستم اونجا.. آره
&نامرد
_میتونستی اینقدر خواستنی نباشی
لبخند جذابی زد و پیشونیت رو بوسید
&اوکی خر شدم
جیسونگ:
ترسید و سریع کارش رو متوقف کرد
_خیلی تند رفتم؟! درد داری؟! داری اذیت میشی؟!
&آره
_خب.. لطفا فقط بزار تمومش کنم.. قول میدم آروم تر انجام بدم
&درد دارم
_لطفا
نقطه ضعفت رو استفاده کرد و لپاش رو باد کرد
& باشه باشه
فلیکس:
&فلیکس درد دارم
_چیزی نیست عادت میکنی عزیزم... نمی تونم الان متوقف بشم
&فلیکس
لب هات رو به بازی گرفت تا صدات رو ببنده و به کارش ادامه داد، اما مجبور شد تا آخرین روز عادت ماهیانه ات به غرغرات گوش بده
سونگمین:
_ا.ت.. حس خوبی داری؟!
&اوهوم
به کارش ادامه داد و بعد از نماز بهت گفت
_پر.. یود شدی
&چی؟؟
_هیچی دیگه خونریزی داری
&از کی؟!
_از همون وسطا
&توهم ادامه دادی؟!
_خب گفتی حس خوبی داری
*تو از دنیا لفت دادی...
آی. ان:
_ا.ت.. درد داری میدونم.. اما نمی تونم از بدنت دست بکشم.. فقط یکم دیگه تحمل کن تا باهم به اوج برسیم
&جونگین
_هیش.. آروم باش.. منم سعی میکنم همونقدر که من لذت میبرم توهم ببری
چشم هات رو بستی و اجازه دادی کارش رو بکنه
#استری_کیدز
#درخواستی
وقتی وسط عملیات بیت المقدس پر.. یود میشی
چان:
نفس کلافه ای بیرون میفرسته و دست از کارش برمیداره
_امان از وقت نشناسی.. طبیعیه؟!
&نمیدونم والا..شاید با وحشی بازیای تو هست
_چانا محکم تر.. چانا سریعتر
داشت ادات رو درمیاورد که زدی وسط بچمو ناقص کردی
_از پ.. یود شدن تو متنفرم زن
لینو:
سرعتش رو بیشتر کرد
_دو دقیقه دیگه تحمل کن
&نمی تونم.. درد دارم
_دودقیقه.. اگه صبر کنی برات غذا سفارش میدم
&غذا؟! باشه.. دو دقیقه که سهله.. نیم ساعتم صبر میکنم.. بزن پاره کن راحت باش
_با کمال میل
چانگبین:
_ا.ت.. چرا داره ازت خون میاد؟!
&داره خون میاد؟!
_اره.. خوبی؟! درد داری؟!
&آره..فکر کردم بخاطر وحشی بازیاته..نگو دارم خون از دست میدم.... بیخیالش..کارتو بکن
_مطمئنی؟! فردا غر نزنی
&اگه الان ندم تو تا یک هفته غر میزنی.. هشت دقیقه دیگه وقت داری
_چرا هشت
&زمانت داره تموم میشه.. درد دارم بدو
_بیخیال حسش رفت
هیونجین:
اصلا نفهمیدید که داره ازت خون میره، کارتون که تموم شد با دیدن خون بین پاهات ترسید
_حالت خوبه
&آره چرا بد باشم؟!
_پر... یود شدی
&لعنت.. ببرم حموم، درد میکنه
_قول نمیدم اونجا خودمو کنترل کنم.. احتمال اینکه یدستم اونجا.. آره
&نامرد
_میتونستی اینقدر خواستنی نباشی
لبخند جذابی زد و پیشونیت رو بوسید
&اوکی خر شدم
جیسونگ:
ترسید و سریع کارش رو متوقف کرد
_خیلی تند رفتم؟! درد داری؟! داری اذیت میشی؟!
&آره
_خب.. لطفا فقط بزار تمومش کنم.. قول میدم آروم تر انجام بدم
&درد دارم
_لطفا
نقطه ضعفت رو استفاده کرد و لپاش رو باد کرد
& باشه باشه
فلیکس:
&فلیکس درد دارم
_چیزی نیست عادت میکنی عزیزم... نمی تونم الان متوقف بشم
&فلیکس
لب هات رو به بازی گرفت تا صدات رو ببنده و به کارش ادامه داد، اما مجبور شد تا آخرین روز عادت ماهیانه ات به غرغرات گوش بده
سونگمین:
_ا.ت.. حس خوبی داری؟!
&اوهوم
به کارش ادامه داد و بعد از نماز بهت گفت
_پر.. یود شدی
&چی؟؟
_هیچی دیگه خونریزی داری
&از کی؟!
_از همون وسطا
&توهم ادامه دادی؟!
_خب گفتی حس خوبی داری
*تو از دنیا لفت دادی...
آی. ان:
_ا.ت.. درد داری میدونم.. اما نمی تونم از بدنت دست بکشم.. فقط یکم دیگه تحمل کن تا باهم به اوج برسیم
&جونگین
_هیش.. آروم باش.. منم سعی میکنم همونقدر که من لذت میبرم توهم ببری
چشم هات رو بستی و اجازه دادی کارش رو بکنه
#استری_کیدز
#درخواستی
۳۹.۷k
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.