در کشتزار عشقپیراهن کهنه ی وفاپوشیده امدستهایم را به آسمان سپرده ام میان شعر و باراناز خشکسالی ی احساسگفته امبیاکه میان خشکسالی و بارانیک آغوش عشقکم داریم.