فیک مرگ آروم فصل دووم p3
P3
نامجون:کت و شلوارم و آماده کن میرم بیرون
آجوما:حاضره ارباب براتون میارمش.
فلش(نامجون برای ماموریت رفت و ا/ت از شدت بی حوصلگی خوابید ۲ساعت بعددرحالی که هوا بدجور بارونیه و رعد و برق میزنه نامجون و همراهاش با ون ها و ماشین های مشگیشون وارد حیات عمارت میشن).
خدمتکار:ارباب برگشتید.
نامجون :(بدون توجه به خدمتکار)گروه الف درب اصلی عمارت و پوشش بدین و گروه ب داخل عمارت پخش بشید بقیه آماده باش باشید
بادیگار ها:چشم ارباب
فلش ا/ت:گشنمه دارم از گشنگی میمیرم اوففف برم شاید تو آشپزخونه چیزی گیرم اومد. در رو باز کردمو از پله ها پایین رفتم(پایان فلش)
ا/ت:(درحالی که از پله پایین میرفت داد میزد😂)آجوما من خیلی گشنمهههه یعنی هیچی تو این خونه نیست من بخورم از کله صب هیچی نخوردم.
نامجون:(با شنیدن حرف های ا/ت به سمت خدمتکار برگشت)منظورش چیه که از صب هیچی نخورده؟
خدمتکار:......
نامجون:با توامممم (با داد)هنوز براش ناهار نکردید نه؟
خدمتکار:(زانو زد و گریه میکرد)ارباب التماست نامجون میکنم منو ببخشید فراموش کردم ببخشید خاهش میکنم از جونم بگذرید
ا/ت:(به پایین پله ها رسید و با نامجون عصبی و خدمتکار درحال التماس رو به روشد)اینجا چه خبره؟
نامجون:برو تواتاقت
ا/ت:چرا ؟ دارم میپرسم چی شده.
خدمتکار:(پای ا/ت رو گرفت)خانم خاهش میکنم التماس میکنم منو ببخشید من فراموش کردم ناهارتون رو بیارم
ا/ت:(خندید) مشکلی نداره الان میخورمش بابا
نامجون:مشگلی نداره؟(با لحن مسخره)
تو عمارت من هیچکس حق نداره کوچک ترین اشتباهی بکنه چه برسه به فراموش کردن.
نامجون:وال ببرش انبار تا به حسابش برسم.
(وال سر گروه گروه ب است😂)
شرط پارت بعد ۱۸ تا لایک. و ۱۲ تا کامنت
نامجون:کت و شلوارم و آماده کن میرم بیرون
آجوما:حاضره ارباب براتون میارمش.
فلش(نامجون برای ماموریت رفت و ا/ت از شدت بی حوصلگی خوابید ۲ساعت بعددرحالی که هوا بدجور بارونیه و رعد و برق میزنه نامجون و همراهاش با ون ها و ماشین های مشگیشون وارد حیات عمارت میشن).
خدمتکار:ارباب برگشتید.
نامجون :(بدون توجه به خدمتکار)گروه الف درب اصلی عمارت و پوشش بدین و گروه ب داخل عمارت پخش بشید بقیه آماده باش باشید
بادیگار ها:چشم ارباب
فلش ا/ت:گشنمه دارم از گشنگی میمیرم اوففف برم شاید تو آشپزخونه چیزی گیرم اومد. در رو باز کردمو از پله ها پایین رفتم(پایان فلش)
ا/ت:(درحالی که از پله پایین میرفت داد میزد😂)آجوما من خیلی گشنمهههه یعنی هیچی تو این خونه نیست من بخورم از کله صب هیچی نخوردم.
نامجون:(با شنیدن حرف های ا/ت به سمت خدمتکار برگشت)منظورش چیه که از صب هیچی نخورده؟
خدمتکار:......
نامجون:با توامممم (با داد)هنوز براش ناهار نکردید نه؟
خدمتکار:(زانو زد و گریه میکرد)ارباب التماست نامجون میکنم منو ببخشید فراموش کردم ببخشید خاهش میکنم از جونم بگذرید
ا/ت:(به پایین پله ها رسید و با نامجون عصبی و خدمتکار درحال التماس رو به روشد)اینجا چه خبره؟
نامجون:برو تواتاقت
ا/ت:چرا ؟ دارم میپرسم چی شده.
خدمتکار:(پای ا/ت رو گرفت)خانم خاهش میکنم التماس میکنم منو ببخشید من فراموش کردم ناهارتون رو بیارم
ا/ت:(خندید) مشکلی نداره الان میخورمش بابا
نامجون:مشگلی نداره؟(با لحن مسخره)
تو عمارت من هیچکس حق نداره کوچک ترین اشتباهی بکنه چه برسه به فراموش کردن.
نامجون:وال ببرش انبار تا به حسابش برسم.
(وال سر گروه گروه ب است😂)
شرط پارت بعد ۱۸ تا لایک. و ۱۲ تا کامنت
۴.۲k
۰۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.