پارت بیس نه : بیمارستان
پارت بیس نه : بیمارستان
*** بیمارستان
+ دقایق مثل روز ها برام میگذره نزدیک ۶ ساعته دازای توی اتاق عمله اما من اینجا تنها نشستم
دکتر : آقای ناکاهارا؟
+ بله ؟ بله؟ حالش چط..و..ره ؟
دکتر : جای هیچ نگرانی نیست خوشبختانه به موقع منتقل شدن و عمل موفقیت آمیز بود فقط چندتا شکستگی توی ناحیه دست و پا دارن که نیاز به مراقب خیلی زیاد داره و اینکه یکمی هم کمر شون ضرب دیده و ظاهرا توی دقایق حیاتی خودشون رو عقب کشیدن و از برخورد شدید جلوگیری کردن و اینکه یه چندتا دارو هست که حتما باید تهیه کنید یکم دیگه هم به هوش میان
+ مم..نونم___ * از فشار زیاد غش کرد *
*** ۱۵ دقیقه بعد
+ من کجام؟
پرستار : به دلیل فشار زیاد غش کردید لطفا منتظر بمونید سِرُم تموم بشه بعد میتونید برید
+ مرسی
*** ۳۰ دقیقه بعد
+ بلند شدم رفتم تو اتاقی که دازای توش بود
+ دستشو گرفتم و گفتم : لنتی چقدر دلم برات تنگ شده میدونی داشتم سکته میکردم؟ دیگه منو اینطوری امتحان نکن تمههه * با بی حالی و خستگی حرف زد *
+ حس کردم دستش تکون خورد و پرستار صدا کردم
* ۵ دقیقه بعد *
_ ها؟ این..جا..کجا..ست..خی..لی
_ سرفه کردن
_ سرم و تمام بدنم درد میکنه * به یاد آوردن همه چیز *
_ اهان به یاد آوردم تصادف کردم و اینکه با چویا دعوا کردم
_ چویا کجاسسسس؟
+ عنتر اینجام
_ چو..چویا خوبی؟ چیشد؟
+ لنتی من باید بپرسم خوبی یا نه
_ ببخشید باور کن اون اتفاقی بود
+ مهم نیست اصلا حواست هست تو بیمارستانی دست و پات شکسته چند جای بدنت ضرب دیده؟
_ اصلا برام ارزشی نداره چیبی تا تو باشی من هیچی رو حس نمیکنم
+ دو دقه خفه بمیررر عههه
+ باید برات مهم باشه تمهههه بیشور خررررر
_ حرص نخور بیبی جون پیر میشیا
+ مردک * قرمز شد *
_ خب چیبی دلم هوس لبات رو کرده
+ هان؟
_ رک میگم بوسم کن
+ بوسیدن لپش
_ میگم لبم بوش کن
+ تففف
+ بوسیدن لبش
_ واییی چیبی بزار راحت بشم بریم خونه دخلت میارم 🤠
+ بیا برو تو کوچه های شهر قدم بزن روانی تو حداقل کم کمش تا دو ماه دستا و پاهات تو گچه
_ ها منطقیه :///
پایان _ مرسی لایک میکنی 😁♥️
دیدید بهم اعتماد کنید چیزی نمیشه؟
*** بیمارستان
+ دقایق مثل روز ها برام میگذره نزدیک ۶ ساعته دازای توی اتاق عمله اما من اینجا تنها نشستم
دکتر : آقای ناکاهارا؟
+ بله ؟ بله؟ حالش چط..و..ره ؟
دکتر : جای هیچ نگرانی نیست خوشبختانه به موقع منتقل شدن و عمل موفقیت آمیز بود فقط چندتا شکستگی توی ناحیه دست و پا دارن که نیاز به مراقب خیلی زیاد داره و اینکه یکمی هم کمر شون ضرب دیده و ظاهرا توی دقایق حیاتی خودشون رو عقب کشیدن و از برخورد شدید جلوگیری کردن و اینکه یه چندتا دارو هست که حتما باید تهیه کنید یکم دیگه هم به هوش میان
+ مم..نونم___ * از فشار زیاد غش کرد *
*** ۱۵ دقیقه بعد
+ من کجام؟
پرستار : به دلیل فشار زیاد غش کردید لطفا منتظر بمونید سِرُم تموم بشه بعد میتونید برید
+ مرسی
*** ۳۰ دقیقه بعد
+ بلند شدم رفتم تو اتاقی که دازای توش بود
+ دستشو گرفتم و گفتم : لنتی چقدر دلم برات تنگ شده میدونی داشتم سکته میکردم؟ دیگه منو اینطوری امتحان نکن تمههه * با بی حالی و خستگی حرف زد *
+ حس کردم دستش تکون خورد و پرستار صدا کردم
* ۵ دقیقه بعد *
_ ها؟ این..جا..کجا..ست..خی..لی
_ سرفه کردن
_ سرم و تمام بدنم درد میکنه * به یاد آوردن همه چیز *
_ اهان به یاد آوردم تصادف کردم و اینکه با چویا دعوا کردم
_ چویا کجاسسسس؟
+ عنتر اینجام
_ چو..چویا خوبی؟ چیشد؟
+ لنتی من باید بپرسم خوبی یا نه
_ ببخشید باور کن اون اتفاقی بود
+ مهم نیست اصلا حواست هست تو بیمارستانی دست و پات شکسته چند جای بدنت ضرب دیده؟
_ اصلا برام ارزشی نداره چیبی تا تو باشی من هیچی رو حس نمیکنم
+ دو دقه خفه بمیررر عههه
+ باید برات مهم باشه تمهههه بیشور خررررر
_ حرص نخور بیبی جون پیر میشیا
+ مردک * قرمز شد *
_ خب چیبی دلم هوس لبات رو کرده
+ هان؟
_ رک میگم بوسم کن
+ بوسیدن لپش
_ میگم لبم بوش کن
+ تففف
+ بوسیدن لبش
_ واییی چیبی بزار راحت بشم بریم خونه دخلت میارم 🤠
+ بیا برو تو کوچه های شهر قدم بزن روانی تو حداقل کم کمش تا دو ماه دستا و پاهات تو گچه
_ ها منطقیه :///
پایان _ مرسی لایک میکنی 😁♥️
دیدید بهم اعتماد کنید چیزی نمیشه؟
۱۱.۰k
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.