شاید من انتظار بیخود دارم از خانوادم شاید خیلی احمقم که ه
شاید من انتظار بیخود دارم از خانوادم شاید خیلی احمقم که هرروز میگم بیخیالش امروز میبخشمشون اونام خسته میشن خوب مگه اونا ادم نیستن بالاخره مشغله های ذهنی خودشونو دارن اما نه اما نه من خیلی احمقم که بازم میبخشمشون من نباید انتظار بیخود داشته باشم از هیچکس نه خانوادم نه ادمایی که تو زندگیمن احمق منم که امروز انتظار داشتم ازم حتی یکم دفاع کنن حتی یکم واقعا امروز فهمیدم که نباید از هیچکس هیچ انتظاری داشت
اونا حتی وقتی که من بغضم شکست و گریه کردمم باز کاری نکردن
حتی وقتی غذامو نخوردم حتی وقتی در اتاقو محکم بستم حتی وقتی که خودمو برای دفاع انداختم جلو یکی و دستم خونی شد بازم کاری نکردن چون همیشه مقصر منم حتی اینبار.
اونا حتی وقتی که من بغضم شکست و گریه کردمم باز کاری نکردن
حتی وقتی غذامو نخوردم حتی وقتی در اتاقو محکم بستم حتی وقتی که خودمو برای دفاع انداختم جلو یکی و دستم خونی شد بازم کاری نکردن چون همیشه مقصر منم حتی اینبار.
۱.۵k
۰۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.