هفتتتتتت التماس کردین بزارم بفرما
خیلی ماتم برده بود چیکار باید میکردم؟
_هوف متین بت همچیو میگم اما باید قول بدی به مامان نگی.
متین:باشه بگو میشنوم.
_اون پسر اسمس ارتاعه دوس پسره البته به روایتی دیگه رلمه.از خونه فرار کردم چون خیلی خانوادم اذیتم کردن دیگه ازشون خسته شدم.
متین:با ارتا کی و چجوری دوست
شدی؟
_عااا.همون شبی ک با پاسکال رفتم بارون شروع شد من رو نیمکت نشستم داشتم خیس میشدم یه پسری اوند بغلم نشست یهو منو دید جاخورد...
کل داستانو برا داداشم گفتم.
متین:ممکنه پسره غیر قابل اعتماد باشه بنظر پسر بدی نمیاد باید زیر نظر بگیرمش.منم باهات میام خونه ارتا با ارتا آشنا میشم چند روزیم پیشت میمونم ب مامانم میگم کار دارم.
_هوف باشه.
متین به مامان زنگ زد و بعد به سمت خانه ارتا رفتیم. ارتا با دیدن متین تعجب کرد.
ارتا:عشقم،این کیه؟؟؟؟؟نکنه...
_نهههه عشقم این داداشمه.اسمش متینه متین این ارتا. ارتا ،متین.
ارتا:اوه...ببخشید..سلام از اشناییتون خوشبختم.
متین:اوه...بله همچنین.
یه حسی به من میگف یجای کار مشکل داره.
ادامه پارت بعدی
_هوف متین بت همچیو میگم اما باید قول بدی به مامان نگی.
متین:باشه بگو میشنوم.
_اون پسر اسمس ارتاعه دوس پسره البته به روایتی دیگه رلمه.از خونه فرار کردم چون خیلی خانوادم اذیتم کردن دیگه ازشون خسته شدم.
متین:با ارتا کی و چجوری دوست
شدی؟
_عااا.همون شبی ک با پاسکال رفتم بارون شروع شد من رو نیمکت نشستم داشتم خیس میشدم یه پسری اوند بغلم نشست یهو منو دید جاخورد...
کل داستانو برا داداشم گفتم.
متین:ممکنه پسره غیر قابل اعتماد باشه بنظر پسر بدی نمیاد باید زیر نظر بگیرمش.منم باهات میام خونه ارتا با ارتا آشنا میشم چند روزیم پیشت میمونم ب مامانم میگم کار دارم.
_هوف باشه.
متین به مامان زنگ زد و بعد به سمت خانه ارتا رفتیم. ارتا با دیدن متین تعجب کرد.
ارتا:عشقم،این کیه؟؟؟؟؟نکنه...
_نهههه عشقم این داداشمه.اسمش متینه متین این ارتا. ارتا ،متین.
ارتا:اوه...ببخشید..سلام از اشناییتون خوشبختم.
متین:اوه...بله همچنین.
یه حسی به من میگف یجای کار مشکل داره.
ادامه پارت بعدی
۵۷۹
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.