&( like crazy )&
&( like crazy )&
&( مثل دیوانه ها )&
part_³⁷
جیمین: ا.ت بیام بیرون
ا.ت: دهنتو ببیند الان میام تو
تهیونگ و جونگکوک:ما رفتیم پایین 😐
ا.ت: اوکی
تهیونگ و جونگکوک رفتن طبقه ی پایین ا.ت هم درو باز کرد و جیمین اومد بیرون و بعد در اتاق بچرو قفل کرد و با جیمین رفتن توی اتاقشون تا لباس عوض کنن چون قرار بود بابای ا.ت و لیا بیان عمارت پارک
ا.ت ویو
بعد از رفتن پسرا به طبقه ی پایین با جیمین رفتیم داخل اتاق مشترکمون رفتم حمام و بعد ۲۰ مین اومدم بیرون بعد من جیمین رفت حمام رفتم از داخل کمد یه دست لباس خنک تابستونی پوشیدم و بعد با حوله اب موهامو گرفتم و رفتم با سشوار موهامو خشک کردم موهام بلند و لخت بود بعد از خشک کردن موهام تصمیم گرفتم باز بزارمشون بعد شروع کردم ارایش کردن که جیمین از حمام اومد اونم یه دست لباس نازک و خنک برداشت اون مثل همیشه دوباره لباس مشکی پوشید البته بعضی موقع ها که کم پیش میاد هم شاید رنگی لباس بپوشه بیخیال بلخره ارایشم تمام از روی صندلی میز ارایشم بلند شدم که جیمین از پشت بغلم کرد
جیمین: چقدر خوشگل شدی امشب😏
ا.ت: جیمین خفم کردی الان بچرو میکشی
جیمین: من که سفت نگرفتم
ا.ت: اوفف
جیمین: یکم همینطوری بمونیم
ا.ت: اوکی
چند مین بعد
ا.ت: خوبه دیگه زشته بابام اینا اومدن ما هنوز نرفتیم پایین تازه موهاتم خشک نکردی
جیمین سشوارو برداشت و سری موهاشو خشک کرد
جیمین: بریم؟
ا.ت: بریم
جیمین دست ا.ت و گرفت و باهم رفتن پایین
ب/ا: به به ببین کیا اومدن
ب/ج: عه اومدین
جیمین و ا.ت: اره..
لیا: سلام
ا.ت: از جفت جونگکوک پاشو تا جفت پا نیومدم تو حلقت
لیا: اوففف باش
جونگکوک: 😐
تهیونگ و جیمین : 😂
جونگکوک: نخندید😐
تهیونگ و جیمین: اوکی (در حال کنترل کردن خود)
ا.ت: بابا جون چطوری
ب/ا: خوبم تو خوبی
ا.ت: منم خوبم
ادامه دارد.......
&( مثل دیوانه ها )&
part_³⁷
جیمین: ا.ت بیام بیرون
ا.ت: دهنتو ببیند الان میام تو
تهیونگ و جونگکوک:ما رفتیم پایین 😐
ا.ت: اوکی
تهیونگ و جونگکوک رفتن طبقه ی پایین ا.ت هم درو باز کرد و جیمین اومد بیرون و بعد در اتاق بچرو قفل کرد و با جیمین رفتن توی اتاقشون تا لباس عوض کنن چون قرار بود بابای ا.ت و لیا بیان عمارت پارک
ا.ت ویو
بعد از رفتن پسرا به طبقه ی پایین با جیمین رفتیم داخل اتاق مشترکمون رفتم حمام و بعد ۲۰ مین اومدم بیرون بعد من جیمین رفت حمام رفتم از داخل کمد یه دست لباس خنک تابستونی پوشیدم و بعد با حوله اب موهامو گرفتم و رفتم با سشوار موهامو خشک کردم موهام بلند و لخت بود بعد از خشک کردن موهام تصمیم گرفتم باز بزارمشون بعد شروع کردم ارایش کردن که جیمین از حمام اومد اونم یه دست لباس نازک و خنک برداشت اون مثل همیشه دوباره لباس مشکی پوشید البته بعضی موقع ها که کم پیش میاد هم شاید رنگی لباس بپوشه بیخیال بلخره ارایشم تمام از روی صندلی میز ارایشم بلند شدم که جیمین از پشت بغلم کرد
جیمین: چقدر خوشگل شدی امشب😏
ا.ت: جیمین خفم کردی الان بچرو میکشی
جیمین: من که سفت نگرفتم
ا.ت: اوفف
جیمین: یکم همینطوری بمونیم
ا.ت: اوکی
چند مین بعد
ا.ت: خوبه دیگه زشته بابام اینا اومدن ما هنوز نرفتیم پایین تازه موهاتم خشک نکردی
جیمین سشوارو برداشت و سری موهاشو خشک کرد
جیمین: بریم؟
ا.ت: بریم
جیمین دست ا.ت و گرفت و باهم رفتن پایین
ب/ا: به به ببین کیا اومدن
ب/ج: عه اومدین
جیمین و ا.ت: اره..
لیا: سلام
ا.ت: از جفت جونگکوک پاشو تا جفت پا نیومدم تو حلقت
لیا: اوففف باش
جونگکوک: 😐
تهیونگ و جیمین : 😂
جونگکوک: نخندید😐
تهیونگ و جیمین: اوکی (در حال کنترل کردن خود)
ا.ت: بابا جون چطوری
ب/ا: خوبم تو خوبی
ا.ت: منم خوبم
ادامه دارد.......
۷.۱k
۲۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.