داستان کوتاه غمگین🙂💔
بسم رب چشات
دخترک قصه ما یه دل ن صد دل عاشق پسر اخمویی بود جونش براش میرفت ولی از علاقه پسرک به خود خبر نداشت همین بود ک بی تکلیف مونده بود ی روز پسرک اهمیت میداد از نظر دخترک ی روز نه
این دخترک با دوستش درد و دل میکنه میگ من ک اینقدر دوستش دارم چرا توجهی بم نداره
دوستش میگ اون اگ دوست داشت بهت اهمیت میداد ب هر طریقی شده بهت پیشنهاد میداد
دخترک میبینه دوستش راس میگ تا کی خودشو کوچیک و کنه به پسرک اهمیت بده ولی پسره اهمیتی بش نده همین میشه ک دخترک تصمیم میگیره تلاش کنه تا ب اون پسرک توجهی نکنه ولیییی مگ میشه میشه ت ی روز دو روز ی هفته دو هفته ی ماههه علاقه دوساله رو فراموش کرددد ولی این دخترک تمام تلاششو میکنه ، از تو داغونه ولی بروز نمیده حالش ی جوری خرابه ک با هر اهنگی ب یادشه هرکجا نگا میکنه یاد اون میوفته
دخترک قصه ما طاقت اینهمه سختی رو نداره ولی نمیتونه کاری هم کنه این میشه ک میگ قصد دل کندن ندارم از دوچشمانت ولییییی با نگاه سرد خود گفتی نمیخواهییی مرا🙂💔
دخترک قصه ما یه دل ن صد دل عاشق پسر اخمویی بود جونش براش میرفت ولی از علاقه پسرک به خود خبر نداشت همین بود ک بی تکلیف مونده بود ی روز پسرک اهمیت میداد از نظر دخترک ی روز نه
این دخترک با دوستش درد و دل میکنه میگ من ک اینقدر دوستش دارم چرا توجهی بم نداره
دوستش میگ اون اگ دوست داشت بهت اهمیت میداد ب هر طریقی شده بهت پیشنهاد میداد
دخترک میبینه دوستش راس میگ تا کی خودشو کوچیک و کنه به پسرک اهمیت بده ولی پسره اهمیتی بش نده همین میشه ک دخترک تصمیم میگیره تلاش کنه تا ب اون پسرک توجهی نکنه ولیییی مگ میشه میشه ت ی روز دو روز ی هفته دو هفته ی ماههه علاقه دوساله رو فراموش کرددد ولی این دخترک تمام تلاششو میکنه ، از تو داغونه ولی بروز نمیده حالش ی جوری خرابه ک با هر اهنگی ب یادشه هرکجا نگا میکنه یاد اون میوفته
دخترک قصه ما طاقت اینهمه سختی رو نداره ولی نمیتونه کاری هم کنه این میشه ک میگ قصد دل کندن ندارم از دوچشمانت ولییییی با نگاه سرد خود گفتی نمیخواهییی مرا🙂💔
۵.۷k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.