رابطه اجباری (پارت ۱۵)

بعد گوشی رو قطع کردیم منم سریع رفتم نشستم سر جام و گوشی رو گزاشتم همون جایی که بود
یهو دیدم رفت شمت گوشی یادم اومد که اسمش تو صفحه گوشی افتاده
ویو کوک
رفتم تو قسمت تلفن کردن گوشیم دیدم اسم تهیونگ اول از همه هست فهمیدم ا/ت به کوک زنگ زده
ا/ت ویو
دیدمکه داره گوشیو چک میکنه دویدم به سمت اتاقم و رفتم تو و درو قفل کدم هنوز یک ساعت مونده بود
ویو کوک
فهمید و فرار کرد دیگه نمیزنمش اروم رفتم سمت در اتاقش
کوک: بگو من چیکارت کردم که به اون تهیونگ عوضی زنگ زدی؟
من تمام تلاشمو کردم باهات خوب باشم.......
یهو دیدم داره صدا گریش، میاد اومد و درو باز کرد و جلوم زانو زد
ا/ت: تورو خدا دعوام نکن تنبیهممم نکن ببخشید معذرت میخام تهیونگ یک ساعت دیگه به اینجا همله میکنه من فقط از دستت عصبانی بودم.........
نزاشتم ادامه حرفشو بزنه بغلشکردم و پیشیشونی شو بوسیدم
کوک: ششششش ادامه نده فهمیدم همانجا بمون الان میام
بغلش کردم گزاشتمش زو تخت
رفتم پایین و به بادیگارد هام گفتم که اماده باشن دوباره رفتم پیش ا/ت
ویو ا/ت
اومد پیشم و روم خیمه زد
کوک: میدمنم حال نداری و ازم ناراحتی ولی میشه برام یه کاری بکنی
ا/ت: چه کاری؟
کوک: وقتی تهیونگ اومد من لختت میکنم و دیکم رو میکنم توت و با سی*نه هات بازی میکنم و.....
ا/ت: اکی اوکی فهمیدم منظورت چیه
ادامه دارد....
شرایط گزاشتن پارت بعدی: ۳۶لایک دنبال کننده هام ۱۰۰تا بشن