پارت ⁶
پارتو دوباره گذاشم دفه قبل اشتباه شد
......
÷خبببب من بطری رو میچرخونم
$&×-+وک
ویو یوری
بطری رو چرخوند و افتاد سمت جیمین و جونگ کوک
کوک باید از جیمین سوال میکرد
$خبببببب جرعت یا حقیقت
&حقیقت
$ت اون روز شیرموزمو خوردی؟
&ک..کی؟
$اون روز ک توی پایگاه خودمون بودیم...دوشنبه رو میگم
&اممم...خب ...عاره
کوک بلند شد و خودشو رو جیمین انداخت و انقد قلقلکش داد ک هردو ب فاک رفتن
و بعد کوک رفت سرجاش
$خببب حالا من بطری رو میچرخونم
چرخوند و افتاد سمت هانا و من
هانا میپرسید
÷خب جرعت با حقیقت
+اممم جرعت
÷خب ...الان زنگ میزنی ب کراشت و بهش میگی روت کراش دارم
+هانااااااا
÷هییییس تازه من میدونم ت رو کی کراشی و اگ دروغی درکار باشه خودم ب همه میگم
+خوووو ت ک میدونی چرا میخای اینو انجام بدم
÷میخام همه بفهمن
+خیلیییییی بدیییی
÷میدونم حالا بزنگ
+خدایااااا کمکککک ابرومممم میرههههههه عرررررر😫😫😫😫(ت ذهنش)
ویو شوگا
یوری گوشیشو برداشت و داشت دنبال شماره میگشت
خیلی کنجکاو بودم ببینم کیه ک برم ب فاکش بدم
ینی کی بود؟من میشناسمس؟واییییی خداا دارم دیوونه میشم
همینطور ت فک بودم ک گوشیم زنگ خورد فک کردم مامانمه وقتی برداشتم ببینم کیه دیدم...یوریه چییییی رومممم کراشهههه خداااااااااا و گوشیمو گذاشتم وسط کنار بطری جوری ک همه ببینن و ی نگاهی ب یوری انداختم...سرش پایین بود و لپاش سرخ نمدونسم تعجب کنم یا خوشحال باشم فقد لبخند محوی زدم
$&×اووووووووووووو
$واییییییی رو شوگا کراشییییی
&اوههههه عاره دیگه خررررر مگه نمیبینیییی داره گوشیش زنگ میخورههههههه
×چرا من نمدونستم رو شوگا کراشی
÷منم بزور فهمیدم از زیر زبونش حرف کشیدم کلی قسمم داد تا ب کسی نگم😂
ویو یوری
حرفایی ک بجه ها میزدنو نمیشنیدم فقد میدونسم ک الان غش میکنمممم یهو شوگا بلند شد و دستمو گرفت و دنبال خودش ب سمت اتاقمون کشید
+ه..هی چیکار می..میکنی
همینطور منو میکشید سمت اتاق بچه ها هم دنبالمون میومدن ولی شوگا در اتاقو قفل کرد و هی بیشتر بهم نزدیک میشد ک خوردم ب در
+ه..هی
-خدایی روم کراشی
+...هوم
-خداییییییی؟؟؟؟
+هوم
-پس چرا وقتی بهت اعتراف کردم ردم کردی
+..خب..دیگه
-واااا بگو دیگه
$یاااا دارین چ کار میکنین
&این درو وا کنین شاهد کاراتون باشیم
×هی منحرف دهنتو ببند (اروم جوری ک فقد جیمین بشنوه )
&ت منحرفی من ی چی دیگه رو میگفتم
×عه..واقعا:/
&حیححح
ویو یوری
شوگا داشت کم کم نزدیکم میشد یهو خیلیییی سریع ی بوسه رو لبام زد و بعد قفل درو وا کردو رفت بیرون منم بازم مث خرا ت شک بودم ک دخترا اومدن تو و پسرا دنبال شوگا رفتن...
شرط برای پارت بعد:۱۲لایک
......
÷خبببب من بطری رو میچرخونم
$&×-+وک
ویو یوری
بطری رو چرخوند و افتاد سمت جیمین و جونگ کوک
کوک باید از جیمین سوال میکرد
$خبببببب جرعت یا حقیقت
&حقیقت
$ت اون روز شیرموزمو خوردی؟
&ک..کی؟
$اون روز ک توی پایگاه خودمون بودیم...دوشنبه رو میگم
&اممم...خب ...عاره
کوک بلند شد و خودشو رو جیمین انداخت و انقد قلقلکش داد ک هردو ب فاک رفتن
و بعد کوک رفت سرجاش
$خببب حالا من بطری رو میچرخونم
چرخوند و افتاد سمت هانا و من
هانا میپرسید
÷خب جرعت با حقیقت
+اممم جرعت
÷خب ...الان زنگ میزنی ب کراشت و بهش میگی روت کراش دارم
+هانااااااا
÷هییییس تازه من میدونم ت رو کی کراشی و اگ دروغی درکار باشه خودم ب همه میگم
+خوووو ت ک میدونی چرا میخای اینو انجام بدم
÷میخام همه بفهمن
+خیلیییییی بدیییی
÷میدونم حالا بزنگ
+خدایااااا کمکککک ابرومممم میرههههههه عرررررر😫😫😫😫(ت ذهنش)
ویو شوگا
یوری گوشیشو برداشت و داشت دنبال شماره میگشت
خیلی کنجکاو بودم ببینم کیه ک برم ب فاکش بدم
ینی کی بود؟من میشناسمس؟واییییی خداا دارم دیوونه میشم
همینطور ت فک بودم ک گوشیم زنگ خورد فک کردم مامانمه وقتی برداشتم ببینم کیه دیدم...یوریه چییییی رومممم کراشهههه خداااااااااا و گوشیمو گذاشتم وسط کنار بطری جوری ک همه ببینن و ی نگاهی ب یوری انداختم...سرش پایین بود و لپاش سرخ نمدونسم تعجب کنم یا خوشحال باشم فقد لبخند محوی زدم
$&×اووووووووووووو
$واییییییی رو شوگا کراشییییی
&اوههههه عاره دیگه خررررر مگه نمیبینیییی داره گوشیش زنگ میخورههههههه
×چرا من نمدونستم رو شوگا کراشی
÷منم بزور فهمیدم از زیر زبونش حرف کشیدم کلی قسمم داد تا ب کسی نگم😂
ویو یوری
حرفایی ک بجه ها میزدنو نمیشنیدم فقد میدونسم ک الان غش میکنمممم یهو شوگا بلند شد و دستمو گرفت و دنبال خودش ب سمت اتاقمون کشید
+ه..هی چیکار می..میکنی
همینطور منو میکشید سمت اتاق بچه ها هم دنبالمون میومدن ولی شوگا در اتاقو قفل کرد و هی بیشتر بهم نزدیک میشد ک خوردم ب در
+ه..هی
-خدایی روم کراشی
+...هوم
-خداییییییی؟؟؟؟
+هوم
-پس چرا وقتی بهت اعتراف کردم ردم کردی
+..خب..دیگه
-واااا بگو دیگه
$یاااا دارین چ کار میکنین
&این درو وا کنین شاهد کاراتون باشیم
×هی منحرف دهنتو ببند (اروم جوری ک فقد جیمین بشنوه )
&ت منحرفی من ی چی دیگه رو میگفتم
×عه..واقعا:/
&حیححح
ویو یوری
شوگا داشت کم کم نزدیکم میشد یهو خیلیییی سریع ی بوسه رو لبام زد و بعد قفل درو وا کردو رفت بیرون منم بازم مث خرا ت شک بودم ک دخترا اومدن تو و پسرا دنبال شوگا رفتن...
شرط برای پارت بعد:۱۲لایک
۱۲.۱k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.