تک پارتی فلیکس وقتی غذارو سوزوندی

( ات ویو )
روی مبل نشسته بودم
به ساعت نگاهی کردم
ساعت ۱۲ بود
فلیکس الان کمپانی بود
تصمیم گرفته بودم برای ناهار رامن درست کنم
چون همیشه فلیکس ناهار درست میکرد و
بهم میگفت اشپزیم بده
ولی من امروز بهش ثابت میکنم اشپزیم خوبه
بلند شدم و وسایل لازم رو برداشتم و شروع کردم به درست
کردن رامن
( یک ساعت بعد )
رامن رو درست کردم و منتظر فلیکس موندم
صدای چرخیدن کلید اومد
فلیکس اومد داخل
رفتم بغلش و کتش رو ازش گرفتم
سلم فلیکسییی
- سلام بیب ، این بوی چیه ؟
رامن ، برات رامن درست کردم
- ولی بیب توکه غذارو...
نه فلیکس ، من رامن رو نسوزوندم ، نگران نباش
- اوکی
حالا برو دستاتو بشور و بیا ناهار بخور
- چشم بیبی
فلیکس رفت تا دستاشو بشوره
منم رفتم کمی رامن ریختم توی بشقاب
فلیکس بیا دیگهههه
- اوکی
فلیکس اومد توی اشپزخونه و روی صندلی نشست
کمی از رامن رو خورد
میخواست عوق بزنه ولی چون تو جلوش بودی اینکارو نکرد
خوب چطوره ؟
- عالیه بیب
بزور غذای سوخته رو قورت داد
توهم کل قابلمه رو اوردی و گذاشتی جلوش
اگه اینطوره باید همشو بخوری
- چی ؟
با... باشه
( ویو ادمین )
فلیکس اونروز کل قابلمه رو خورد ولی
برای چند ماه به دلیل مسمومیت توی بیمارستان
بستری شد
*end*

خوب بود ؟
نظراتتونو توی کامنت بگید
همش داشتم از هیونجین فعالیت میکردم گفتم از بقیه ی اعضا هم فعالیت کنم
دوستون دارم جوجوهام