"در خانه ی بی تی اس چه میگذرد.."

وقتی ا.ت آشپزی بلد نیست"
تهیونگ:دارم از گشنگی میمیرمممم پس جین هیونگ کجاس؟
یونگی:برای ضبط سولو رفته کمپانی حالا حالا ها نمیاد
جونگ کوک:بیخیال! من دارم از گشنگی میمیرم!....یونگی هیونگ....
یونگی:فکرشم نکن! من اصلا علاقه‌ای به آشپزی ندارم!
جونگ کوک:منم دارم از گشنگی حلاک میشم....نای تکون خوردن ندارم!
جیمین:جی هوپ هیونگ هم آشپزیش بد نیست ولی نمیدونم چرا پیداش نیست!
تهیونگ:اون رفته حمام! خودت میدونی که از بس وسواسه حالا حالا ها کارش طول میکشه!
نامجون:من....
همه باهم:نه!!!!
جیمین:هیونگ داریم از گشنگی میمیریم!دست به خراب کردن تو هم که حرف نداره یا میسوزه یا آشپزخونه به فاخ میره!
تهیونگ:چرا غذا سفارش نمیدیم!؟
یونگی:امروز تعطیله چس مغز!!!
ا.ت:چیشده بچه ها چه خبره؟
تهیونگ:هیچی!
جیمین:جین هیونگ برای ضبط سولو رفته کمپانی از گشنگی داریم میمیریم!
ا‌.ت:چرا از اول به خودم نگفتید! الان یه حاضری درست میکنم باهم بخوریم!
جونگ کوک:یسسسسسس
*ا.ت میره آشپز خونه*
تهیونگ: (خیلی آروم) بچه ها مگه خل شدین!
نامجون:چرا مگه آشپزی ا.ت چشه!؟
تهیونگ:هیسسسس صداتو بیار پایین!یادتونه اونموقع که رفته بودین خرید من خونه بودم؟
یونگی:خب!
تهیونگ:ا.ت یه غذایی پخت که حتی محتویاتش معلوم نبود!گفت میخواسته برام قرمه سبزی درست کنه! خیلی ترسناک شده بود....
جونگ کوک:به ف*ک رفتیم که....
ا.ت:بچه ها....جین براتون غذا درست کرده بود...ندیدن؟ من داغش کردم!
اعضا:الهم صل الا محمد و آل محمد....
جونگ کوک:خب دیگه خوشبختانه به ف*ک نرفتیم!
تهیونگ: من هنوز کابوس اون غذا رو میدیدم!