ادامه درخواستی هوانگ این یوپ
پارت ۵
ویو ا.ت
اومدم خونه که با چیزی که دیدم بدنم یخ کرد
این یوپ بود هنوز ساعت ۲ هم نشده بود
*کجا بودی با این لباس و آرایش هاااا(داد)
^من ...من
*تو چی هاااا تو چی (داد)
عصبی شدم و منم دستم رو مشت کردم و بلند شدمو داد زدم
^چرااا سرم داد میزنی هااااا(داد)
*کجا بودی هاااا(داد)
^رفته بودم باررر خوب شد (داد)
*چی به چه حقی...اونم بدون اجازه من ...حتما چند تا هرزه هم اومدن پیشت هااااااا(داد )
^چی ...یعنی من اینقدر هرزه ام هاا (داد و بغض)
من تو رو دوست دارم ولی تو منو همش دعوا میکنی بسه دیگه بس...
با زدن سیلی که این یوپ بهت زد صورتت به سمت راست رفت
بغض کردی...چرا اونو دوست داشتی
سرت رو بالا آوردی و گفتی
^ازت متنفرم
و رفتی توی اتاق
ویو این یوپ
عصابم خورد بود
بعد از رفتن ا.ت تو اتاق من نشستم روی مبل و سرم رو بین دستام گذاشتم
تصمیم گرفتم نرم توی اتاق بخوابم و روی مبل خوابیدم
آنقدر ذهنم درگیر بود که چشمام گرم شد و به خواب رفتم
ویو ا.ت
آنقدر گریه کردم که چشمام پف کرد تصمیم گرفتم دوباره از دستش فرار کنم.....
پایان پارت ۵🤌
ویو ا.ت
اومدم خونه که با چیزی که دیدم بدنم یخ کرد
این یوپ بود هنوز ساعت ۲ هم نشده بود
*کجا بودی با این لباس و آرایش هاااا(داد)
^من ...من
*تو چی هاااا تو چی (داد)
عصبی شدم و منم دستم رو مشت کردم و بلند شدمو داد زدم
^چرااا سرم داد میزنی هااااا(داد)
*کجا بودی هاااا(داد)
^رفته بودم باررر خوب شد (داد)
*چی به چه حقی...اونم بدون اجازه من ...حتما چند تا هرزه هم اومدن پیشت هااااااا(داد )
^چی ...یعنی من اینقدر هرزه ام هاا (داد و بغض)
من تو رو دوست دارم ولی تو منو همش دعوا میکنی بسه دیگه بس...
با زدن سیلی که این یوپ بهت زد صورتت به سمت راست رفت
بغض کردی...چرا اونو دوست داشتی
سرت رو بالا آوردی و گفتی
^ازت متنفرم
و رفتی توی اتاق
ویو این یوپ
عصابم خورد بود
بعد از رفتن ا.ت تو اتاق من نشستم روی مبل و سرم رو بین دستام گذاشتم
تصمیم گرفتم نرم توی اتاق بخوابم و روی مبل خوابیدم
آنقدر ذهنم درگیر بود که چشمام گرم شد و به خواب رفتم
ویو ا.ت
آنقدر گریه کردم که چشمام پف کرد تصمیم گرفتم دوباره از دستش فرار کنم.....
پایان پارت ۵🤌
۲.۴k
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.