رمان را شروع کردیم
قسمت ۱ رمان ( عشق زیبا )
سلام من مینا ام یه دختر تپل و زشتی بودم که مادرم من رو میزد و بابام مست میکرد و با کمربند میزدم و ......
درسته سخت بود ولی
ادامه دادم ۳ سال گذشت من بعد اینکه فهمیدم بهترین دوستم به قطل رسیده
گوشه خونه نشستم و
تا ۸ هفته روزی ۱ لیوان آب با ۱ عدد کیک میگذرونم تا مادرم دلش به حالم سوخت و منا کشید بیرون و گفت
برو حمام منم رفتم و تا خودما تو آیینه دیدم پششمام ریخته بود تو آینه یه دختر زیباااااااااا بود یه دختر جذابو خوش هیکل من رفتم به دبیرستان تا درسامو بخونم و وقتی که اون پسرای جذابی که منا مسخره میکردن اومدن سمتم و.....
امیدوارم قسمت اول رو دوست داشته باشید
سلام من مینا ام یه دختر تپل و زشتی بودم که مادرم من رو میزد و بابام مست میکرد و با کمربند میزدم و ......
درسته سخت بود ولی
ادامه دادم ۳ سال گذشت من بعد اینکه فهمیدم بهترین دوستم به قطل رسیده
گوشه خونه نشستم و
تا ۸ هفته روزی ۱ لیوان آب با ۱ عدد کیک میگذرونم تا مادرم دلش به حالم سوخت و منا کشید بیرون و گفت
برو حمام منم رفتم و تا خودما تو آیینه دیدم پششمام ریخته بود تو آینه یه دختر زیباااااااااا بود یه دختر جذابو خوش هیکل من رفتم به دبیرستان تا درسامو بخونم و وقتی که اون پسرای جذابی که منا مسخره میکردن اومدن سمتم و.....
امیدوارم قسمت اول رو دوست داشته باشید
۱.۲k
۰۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.