p29
لباسامو پوشیدم(اسلاید دو)
میخواستم درو باز کنم که کوک اومد تو بهش خوردم ، داشتم میوفتادم که دستش لای کمرم رفت و گرفت منو .. ،. وای ضربان قلبم خیلی تند میزنهه... خودم و ازش جدا کردم
- حاضرم
+ اوکی ..
ماری و صدا کرد یک لیوان آب بیاره .. آب و ک آورد یک قرص داد بهم
+ اینو بخور
- چیه ؟؟؟
+ دکتر داده برای اینکه معدت خوب شع ..
- اها
قرص و خوردم و رفتم پایین ..
م.ک : دارین میرین ؟
- آره دیگه بریم سریع بیایم تا عمو چان بیلیارد بازی کنن
چ: (خنده)
م.ک : بسلامت دخترم
رفتم تو باغ دیدم کیمی تو آفتاب نشسته لب استخر رفتم و از پشت چشماشو گرفتم که دیدم خیسه
- کیمی خوبی ؟
برگشت
^ آره...
- چیزی شده؟
^ نه ..
- میخوای با ما بیای؟
^ ن مرسی))
- اومدم ماهم به کوک و عمو چان میریم بیلیارد
^ واقعا؟
- اهوم .. خدافظ ..
^ خدافظ .
جونگکوک نشسته بود تو ماشین نشستم و کمر بند و بستم
تو راه یک موزیک آروم گوش دادیم و رسیدیم به مرکز خرید..
+ خب برو هرچی میخوای بردار
- هر چی ؟
+ هوم.
رفتم و چند دست لباس برداشتم چند تا زمستونی چند تا تابستونی چند تا مانتو (دوست پولدار هم خوب چیزیه ها)
کوک نشسته بود رو صندلی.
- خب تموم شد (کل دستش پر بود
+ دستت نشکنه ؟
- نگران نباش ..
گذاشتم و حساب کردیم اومدیم بیرون کل خریدا دست کوک بود
نشستیم تو ماشین
- خب دستت درد نکنه
+ با این حجم میخوای درد نگیره
- خب خودت گفتی ....
+ اها ددسته .
رسیدیم به عمارت پیاده شدیم همه خریدارو کوک برد بالا و من نشستم شربت خوردم ( اذیت نشی دخترم یوقت😐)
کوک اومد پایین شربتو دادم بهش (💆🏻♀️)
عمو چان : کوک من آمادم بریم ؟
یک قرت از شربتشو سر کشید و بلند شد
+ بریم
وایستادم
- چیزه .. منو کیمی هم خواستیم بیایم
عمو چان : حتمااا
کیمی سریع حاضر شد و رفتیم
یک مجتمع بزرگ بود
رفتیم قسمت بیلیارد
- میگم کوک طبقه بالا چیه انقد سروصدای.
+ بار.
- اها
کوک رو به من و کیمی کرد
+ از جاتون تکون نخورین باشه ؟
^ داداشی یکم بگردیم دیگه ؟
+ باش فقط مست نکنین دور هم نشین
^ باشه یسسسسس ا.ت بریمم
- بریم
^ خب اول بریم بار
- کوک گفت مست نکنیم .
^ حالا یکم ک عب نداره...
طبقه بار و زدیم و ،...
خب سلام چطورید چ خبر چ سرعت بالایی داریدااا
²⁰ لایک
⅛ کامنت
دوستون دارم باییییییییی
میخواستم درو باز کنم که کوک اومد تو بهش خوردم ، داشتم میوفتادم که دستش لای کمرم رفت و گرفت منو .. ،. وای ضربان قلبم خیلی تند میزنهه... خودم و ازش جدا کردم
- حاضرم
+ اوکی ..
ماری و صدا کرد یک لیوان آب بیاره .. آب و ک آورد یک قرص داد بهم
+ اینو بخور
- چیه ؟؟؟
+ دکتر داده برای اینکه معدت خوب شع ..
- اها
قرص و خوردم و رفتم پایین ..
م.ک : دارین میرین ؟
- آره دیگه بریم سریع بیایم تا عمو چان بیلیارد بازی کنن
چ: (خنده)
م.ک : بسلامت دخترم
رفتم تو باغ دیدم کیمی تو آفتاب نشسته لب استخر رفتم و از پشت چشماشو گرفتم که دیدم خیسه
- کیمی خوبی ؟
برگشت
^ آره...
- چیزی شده؟
^ نه ..
- میخوای با ما بیای؟
^ ن مرسی))
- اومدم ماهم به کوک و عمو چان میریم بیلیارد
^ واقعا؟
- اهوم .. خدافظ ..
^ خدافظ .
جونگکوک نشسته بود تو ماشین نشستم و کمر بند و بستم
تو راه یک موزیک آروم گوش دادیم و رسیدیم به مرکز خرید..
+ خب برو هرچی میخوای بردار
- هر چی ؟
+ هوم.
رفتم و چند دست لباس برداشتم چند تا زمستونی چند تا تابستونی چند تا مانتو (دوست پولدار هم خوب چیزیه ها)
کوک نشسته بود رو صندلی.
- خب تموم شد (کل دستش پر بود
+ دستت نشکنه ؟
- نگران نباش ..
گذاشتم و حساب کردیم اومدیم بیرون کل خریدا دست کوک بود
نشستیم تو ماشین
- خب دستت درد نکنه
+ با این حجم میخوای درد نگیره
- خب خودت گفتی ....
+ اها ددسته .
رسیدیم به عمارت پیاده شدیم همه خریدارو کوک برد بالا و من نشستم شربت خوردم ( اذیت نشی دخترم یوقت😐)
کوک اومد پایین شربتو دادم بهش (💆🏻♀️)
عمو چان : کوک من آمادم بریم ؟
یک قرت از شربتشو سر کشید و بلند شد
+ بریم
وایستادم
- چیزه .. منو کیمی هم خواستیم بیایم
عمو چان : حتمااا
کیمی سریع حاضر شد و رفتیم
یک مجتمع بزرگ بود
رفتیم قسمت بیلیارد
- میگم کوک طبقه بالا چیه انقد سروصدای.
+ بار.
- اها
کوک رو به من و کیمی کرد
+ از جاتون تکون نخورین باشه ؟
^ داداشی یکم بگردیم دیگه ؟
+ باش فقط مست نکنین دور هم نشین
^ باشه یسسسسس ا.ت بریمم
- بریم
^ خب اول بریم بار
- کوک گفت مست نکنیم .
^ حالا یکم ک عب نداره...
طبقه بار و زدیم و ،...
خب سلام چطورید چ خبر چ سرعت بالایی داریدااا
²⁰ لایک
⅛ کامنت
دوستون دارم باییییییییی
۱۲.۶k
۰۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.