(وقتی میشینی رو پاش...درخواستی هیونگ لاین)
(چان)
چان درحال انلاین گیم زدن با پسرا بود و خب تو توجه از سوی اون نیاز داشتی.
به سمتش رفتی و البته اون حواسش به تو نبود و کل تمرکزش رو بازی بود.
که یهو جلو چشماش رفتی... پشتتو کردی و بعد رو پاش نشستی.
سعی کرد واکنش هایی مثل بالا و پایین شدن نشون نده ولی خب پوزیشنی که نشسته بودی زیاد خوب نبود. یهو دسته بازی رو ول کرد و تورو رو مبل به صورت دراز کشیده دراوورد......
(لینو)
مدتی بود لینو و پسرا همش درگیر این بازی بودن.
لینو بخاطر شغلش بیشتر وقتشو با پسرا میگذروند و تو خونه هم که میومد این بازی انلاین رو با پسرا انجام میداد.تصمیم گرفتی کاری کنی که توجهش به تو جلب شه...جوری که هیچ وقت یادش نره.
به سمتش رفتی و روی پاهاش نشستی، اول اهمیت نداد و سعی کرد بازیشو ادامه بده ولی با حرکت های حساس پایین تنت رو پایین تنش اینو امکان ناپذیر میکردی.یهو ناله ای از دهنش پرید...یادش رفته بود میکروفن رو ببنده. از سمت دیگه ای صدای جونگین رو شنید:«هیونگ حالت خوبه؟اونجا چخبره؟ »لینو به پسرا گفت کاری پیش اومده و از بازی بیرون اومد و به سراغ تو اومد....
(چانگبین)
چانگبین داشت بازی میکرد که کنجکاو شدی که موضوع بازی چیه که انقد روز و شب غرقش شده.
به سمتش رفتی... بازی رو پالس کرد و تورو تو بغلش کشید.
ازش خواستی بازی کردن این گیم رو بهت یاد بده.
دستای تو روی دسته بازی و دستای اونم رو دستای تو بود و داشت انگشت هات رو حرکت میداد و بهت چگونگی بازی رو توضیح میداد.
بعد مدتی بهت گفت تا خودش یک دست بازی کنه تا تو ببینی. وقتی که بازی میکرد یهو بازی رو با کنترل متوقف کردی و روی پاهاش نشستی و دستتو دور گردنش حلقه زدی که پوزخندی زد، تورو تا حدی که انسانیت اجازه میداد نزدیک خودش کرد و بعد......
(هیونجین)
داشت گیم میزد و پفیلا میخورد.
روز تعطیلش بود اما اون باز به سراغ اون بازی رفته بود. از تنبلیش کلافه شده بودی.
به سمت کاناپه ای که نشسته بود رفتی و یهو پریدی تو بغلش که ناله بلندی بخاطر درد سر داد و چشماشو روی هم فشار داد.
خنده ای سر دادی و خواستی بلند شی ولی دستتو گرفت و تو جایی که بودی گذاشتت.
درحالی که چشماشو روی هم فشار داده بود با صدای ناله مانندی ازت درخواستی کرد ،یا بهتره بگم درخواست نبود یک دستور بود.
«پا نشو همینجا بشین فشار بده خیلی حس خوبیه»
تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران.
چان درحال انلاین گیم زدن با پسرا بود و خب تو توجه از سوی اون نیاز داشتی.
به سمتش رفتی و البته اون حواسش به تو نبود و کل تمرکزش رو بازی بود.
که یهو جلو چشماش رفتی... پشتتو کردی و بعد رو پاش نشستی.
سعی کرد واکنش هایی مثل بالا و پایین شدن نشون نده ولی خب پوزیشنی که نشسته بودی زیاد خوب نبود. یهو دسته بازی رو ول کرد و تورو رو مبل به صورت دراز کشیده دراوورد......
(لینو)
مدتی بود لینو و پسرا همش درگیر این بازی بودن.
لینو بخاطر شغلش بیشتر وقتشو با پسرا میگذروند و تو خونه هم که میومد این بازی انلاین رو با پسرا انجام میداد.تصمیم گرفتی کاری کنی که توجهش به تو جلب شه...جوری که هیچ وقت یادش نره.
به سمتش رفتی و روی پاهاش نشستی، اول اهمیت نداد و سعی کرد بازیشو ادامه بده ولی با حرکت های حساس پایین تنت رو پایین تنش اینو امکان ناپذیر میکردی.یهو ناله ای از دهنش پرید...یادش رفته بود میکروفن رو ببنده. از سمت دیگه ای صدای جونگین رو شنید:«هیونگ حالت خوبه؟اونجا چخبره؟ »لینو به پسرا گفت کاری پیش اومده و از بازی بیرون اومد و به سراغ تو اومد....
(چانگبین)
چانگبین داشت بازی میکرد که کنجکاو شدی که موضوع بازی چیه که انقد روز و شب غرقش شده.
به سمتش رفتی... بازی رو پالس کرد و تورو تو بغلش کشید.
ازش خواستی بازی کردن این گیم رو بهت یاد بده.
دستای تو روی دسته بازی و دستای اونم رو دستای تو بود و داشت انگشت هات رو حرکت میداد و بهت چگونگی بازی رو توضیح میداد.
بعد مدتی بهت گفت تا خودش یک دست بازی کنه تا تو ببینی. وقتی که بازی میکرد یهو بازی رو با کنترل متوقف کردی و روی پاهاش نشستی و دستتو دور گردنش حلقه زدی که پوزخندی زد، تورو تا حدی که انسانیت اجازه میداد نزدیک خودش کرد و بعد......
(هیونجین)
داشت گیم میزد و پفیلا میخورد.
روز تعطیلش بود اما اون باز به سراغ اون بازی رفته بود. از تنبلیش کلافه شده بودی.
به سمت کاناپه ای که نشسته بود رفتی و یهو پریدی تو بغلش که ناله بلندی بخاطر درد سر داد و چشماشو روی هم فشار داد.
خنده ای سر دادی و خواستی بلند شی ولی دستتو گرفت و تو جایی که بودی گذاشتت.
درحالی که چشماشو روی هم فشار داده بود با صدای ناله مانندی ازت درخواستی کرد ،یا بهتره بگم درخواست نبود یک دستور بود.
«پا نشو همینجا بشین فشار بده خیلی حس خوبیه»
تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران.
۸.۶k
۱۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.