دانش آموزان برای رفتن به یک اردوی تابستونی باید از پدر ما
دانش آموزان برای رفتن به یک اردوی تابستونی باید از پدر مادراشون اجازه میگرفتند والتر هم وقتی تونست از پدر و مادرش اجازه بگیره با خوشحالی وارد اتاق شد تا وسایلهاشو جمع کنه اما نمیدونست که بعد از اون اردو قراره همه چیز کاملاً تغییر کنه اون وسایلهاشو جمع میکنه و به مدرسه میره اما وقتی وارد حیاط مدرسه میشه نانسی رو با. صورتی در هم رفته و ناراحت میبینه اون حدس میزنه که امکان داره پدر و مادرش رضایتنامه اردو رو امضا نکرده باشند. اما وقتی میره پیشش میفهمه که اینطور نیست مثل اینکه دیشب برادرش نوشیدنی انرژیزا رو با سس کچاپ قاطی کرده و باهاش کل اتاقو کثیف کرده. و اون هم نتونسته شبو خوب بخوابه اونا داشتن میرفتن سمت کلاس که نانسی گوشیش زنگ میخوره و میره بیرون تا بهش جواب بده والتر هم به سمت کلاس میره وقتی از کنار در اتاق مدیر رد میشد متوجه صداهای عجیبی که از داخل اتاق مدیر میومد میشه. میره پشت در صدای نفس نفس زدنهای خانم ناتالی و که میشنوه درو باز میکنه پایین رو نگاه میکنه میبینه که زمین پر از خونه خانم ناتالیم بدون لباس بیهوش روی زمین افتاده والتر زود کمک خبر میکنه خانم ناتالی رو به بیمارستان میبرند اما سوال اینجاست که وقتی زمین پر از خون بوده چرا خانم ناتالی هیچ زخمی روی بدنش نداشته وقتی از یکی از پرسنل مدرسه میپرسه میفهمه که خانم ناتالی حالش کاملاً خوبه اما والتر منتظر یک فرصت هست که دلیل اینکه چرا خانم ناتالی هیچ زخمی روی بدنش نداشته رو پیدا کنه
۲.۷k
۰۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.