بازی عشق 🧠🫀

Part 7

منشی ویو
رفتیم سمت اتاق کوک در زدم داخل شدیم

منشی : سلام خسته نباشید منشی جدید رو آوردم بیاد تو؟؟

کوک : اها خب بیاد تو خودت هم برو

منشی : بله چشم ات بیا تو

ات : بله ، میره داخل
سلام خسته نباشید من کیم ات هستم

کوک: بله بفرمایید بشینید

ات ویو
با خودش ) اووو از نزدیک جذاب ترعه وایی پرسینگ های لبش خدااا واییی چقد جذابههههههههه با صدای کوک ب خودم اومدم

کوک: خانم کیم ..... خانم کیم

ات : ها بلهه

کوک : خوبین چرا جواب منو نمیدین

ات : ببخشید یکمی استرس دارم

کوک : می‌خواین ی لیوان اب بیارم براتون لطفاً استرس نداشته باشین

ات : نه ممنون نیازی نیست
با خودش) اوو چقد مهربون اخع من چجوری اینو بازی بدم

کوک: خب من می خوام توی این ی سال شما تو همه کار کمک من باشین اگه کارتون خوب بود بعد از اینکه ریاست به من رسید باهم همکاری می‌کنیم خوبه؟؟ شرایط خاصی هم ندارم فقط میخوام بامن صادق باشین همین و رسمی هم نیمخواد صحبت کنید منم هرچی راحتین صدا کنین خب مشکلی ندارین که غیر رسمی باهاتون صحبت کنم که

ات : نه اوکیه من سعی میکنم کارم رو خوب انجام بدم خیالتون راحت

کوک: خب ی سری پرونده است که من باید برای اطلاعات از قرارداد های شرکت بدونم میشه برام آمادشون کنین

ات : بله چشم

کوک : فقط مال سال ۲۰۱۶ بعد رو می‌خوام میشه برام به ترتیب اماده بکنی همشون اونجان

ات: بله چشمم
رفتم سمت پرونده ها
وایی چقد پرونده ای خدااااا

بعد از یک ساعت

وایی هنوز ۳۰ تا دیگه مونده درسه کنم اهههه

کوک : ات

ات : باخودش وایی اون منو به اسم صدا کرد) ( حس خر ذوقی بهش دست داد)
عهه دختر خودت رو کنترل کن
بله

کوک : می خواین ی ذره استراحت کنید بعد ادامش رو درست کنین

ات : نه ممنون مشکلی نیست

کوک: دست ات رو میگیره نه نداریم معلومه حسابی خسته شدین بیا بشین تا من برات ی قهوه بیارمخ

ات ‌: نه نیازی نیست ممنون