پارت¹³
بچه ها اومدن سمتمون
&چیشد شوگا
$قبول کرد
-+هوم
÷×اوههههه یسسسس
شوگا با ی علامت ب یکی از خدمتکارا گف اهنگو عوض کنه و بعد رو ب من دستش رو دراز کرد
-افتخار رقص با این بانو رو دارم؟؟؟
+هوم
باهم شروع ب رقص کردیم و بعد ما همه اومدن شوگا سرشو ب سمت گوشم برد و گف
-خبببب حالا ب چیزی ک میخاسم رسیدم ...بعدا درمورد ازدواج هم فک کنیم!
+شوگااااااااا
-..(خنده لثه ای)..
بعد از تولد ب پایگاه برگشتیم...تا در پایگاه رو وا کردیم بدون لحظه ای مکث شوگا منو کشید و ب سمت اتاق برد و هردومون رو روی تخت انداخت
-خببببب بلاخره...امروز بهترین روزم شد
+هوم...خب من خابم میاد ...بخابیم
-نخیر
+چرا اونوقت؟
یهو اومد و ی بوسه رو لبم زد ک باعث شد سرخ بشم
+یااااا
-الان ت دوص دخترمی و درطول روز این اتفاق زیاد برات میوفته
+خیلی بدی
-میدونم(خنده)
منو ب سمت خودش کشید و سفت بغلم کرد و گونمو بوسید و بعد سرشو ت گردنم فرو برد
-مرصی ک امروزو بهترین روزم کردی
+خاهش(با ی لبخند:/)
و بعد هردو ب خاب رفتن...
...
(۳هفته بعد)
ویو یوری
توی این س هفته هروز و هرشبش یونگی میگف بیا ب ازدواج فک کنیم و منم میگفم زوده ولی اون بازم تکرار میکرد...ت خونه نشسته بودیم همه سرشون ت گوشیاشون بود ک هانا داد زد:
÷حصلم سر رفتهههههه
-ب نظر من بیاین درمورد ازدواج من و یوری حرف بزنیم حصلمون سر نره:/
+شوگا خیلی سواستفاده گری
-میدونم(با خنده)
$ن راس میگه ...من ی نظر دارم
&×÷-+چی
$میگم بیاین ی عروسی س نفره بگیریم
&ینی چی؟
$ینی همهمون ت ی روز عروسی کنیم
÷وایییییییی عارهههه
×چقد خوب میشهههههههه
&عاره فکر خوبیههههه
-منم موافقم
+شماها همتون خل شدیننننن
-یوری خاهش میکنم لطفنننننن ...من دیگه نمخام دوص دختر و دوص پسر بمونیم
ی طور مظلوم و گربه ای ب چشام زل زده بود ک اصن نمتونسم ن بگم
+عوففففف ...باشه
-هورااااااا
×÷یسسسسس
&خببببب پس نظرتون چیه فردا برای خرید بریممممم
$عاره بریم
+×÷-قبوله
همه با خوشحالی ب اتاقامون رفتیم و خابیدیم
-بلاخره بعد مدت ها قبول کردی
+(خنده)
با فکر اینک فردا قراره چیکارا کنیم خابم برد
....
شرط برای پارت بعد:۱۷لایک ...
&چیشد شوگا
$قبول کرد
-+هوم
÷×اوههههه یسسسس
شوگا با ی علامت ب یکی از خدمتکارا گف اهنگو عوض کنه و بعد رو ب من دستش رو دراز کرد
-افتخار رقص با این بانو رو دارم؟؟؟
+هوم
باهم شروع ب رقص کردیم و بعد ما همه اومدن شوگا سرشو ب سمت گوشم برد و گف
-خبببب حالا ب چیزی ک میخاسم رسیدم ...بعدا درمورد ازدواج هم فک کنیم!
+شوگااااااااا
-..(خنده لثه ای)..
بعد از تولد ب پایگاه برگشتیم...تا در پایگاه رو وا کردیم بدون لحظه ای مکث شوگا منو کشید و ب سمت اتاق برد و هردومون رو روی تخت انداخت
-خببببب بلاخره...امروز بهترین روزم شد
+هوم...خب من خابم میاد ...بخابیم
-نخیر
+چرا اونوقت؟
یهو اومد و ی بوسه رو لبم زد ک باعث شد سرخ بشم
+یااااا
-الان ت دوص دخترمی و درطول روز این اتفاق زیاد برات میوفته
+خیلی بدی
-میدونم(خنده)
منو ب سمت خودش کشید و سفت بغلم کرد و گونمو بوسید و بعد سرشو ت گردنم فرو برد
-مرصی ک امروزو بهترین روزم کردی
+خاهش(با ی لبخند:/)
و بعد هردو ب خاب رفتن...
...
(۳هفته بعد)
ویو یوری
توی این س هفته هروز و هرشبش یونگی میگف بیا ب ازدواج فک کنیم و منم میگفم زوده ولی اون بازم تکرار میکرد...ت خونه نشسته بودیم همه سرشون ت گوشیاشون بود ک هانا داد زد:
÷حصلم سر رفتهههههه
-ب نظر من بیاین درمورد ازدواج من و یوری حرف بزنیم حصلمون سر نره:/
+شوگا خیلی سواستفاده گری
-میدونم(با خنده)
$ن راس میگه ...من ی نظر دارم
&×÷-+چی
$میگم بیاین ی عروسی س نفره بگیریم
&ینی چی؟
$ینی همهمون ت ی روز عروسی کنیم
÷وایییییییی عارهههه
×چقد خوب میشهههههههه
&عاره فکر خوبیههههه
-منم موافقم
+شماها همتون خل شدیننننن
-یوری خاهش میکنم لطفنننننن ...من دیگه نمخام دوص دختر و دوص پسر بمونیم
ی طور مظلوم و گربه ای ب چشام زل زده بود ک اصن نمتونسم ن بگم
+عوففففف ...باشه
-هورااااااا
×÷یسسسسس
&خببببب پس نظرتون چیه فردا برای خرید بریممممم
$عاره بریم
+×÷-قبوله
همه با خوشحالی ب اتاقامون رفتیم و خابیدیم
-بلاخره بعد مدت ها قبول کردی
+(خنده)
با فکر اینک فردا قراره چیکارا کنیم خابم برد
....
شرط برای پارت بعد:۱۷لایک ...
۱۳.۰k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.