فیک ازدواج اجباری
پارت ۱
سلام من ات هستم ۱۹ سالمه و توی ی خانواده پولدار زندگی میکنم
توی خانواده ما هرچی پدر بزرگم بگه همونه
من دانشگاه.....درس میخونم رشته طراح لباس
و ی پسر عموی خیلی رو مخ دارم اما عاشقشم
سلام من یونگی هستم ۲۲ سالمه توی ی خانواده پولدار زندگی میکنم
هرچی پدربزرگ بگه همونه
مافیام و هیچ کس نمیدونه
و ی دختر عمو رو مخ دارم
ویو ات
امروز قراره همه بریم خونه بابا بزرگم چون گفته ی بعث مهمی رو میخام بهتون بگم
ساعت ۵ بود که مامانم صدام کرد
م.ات بیا بریم
+باشه
ی لباس صورتی پوشیدم و رفتم پایین
م.چه خوشگل شدی
+ممنون
پ.بریم
+بریم
رفتیم خونه بابابزرگ
+سلام
پ.ب.سلام ات جونم
ب.غلش کرد
+دلم برات تنگ شده بود بابا بزرگ
پ.ب.منم همینطوری
داشتیم احوال پرسی میکردیم که عموم اینا اومدن
و همینطور عممینا هم اومدن
پ.ب.بیاین بشینید میخام ی چیزی بهتون بگم
همه نشستیم و با چیزی که گفت تنم یخ زد
#فیک
سلام من ات هستم ۱۹ سالمه و توی ی خانواده پولدار زندگی میکنم
توی خانواده ما هرچی پدر بزرگم بگه همونه
من دانشگاه.....درس میخونم رشته طراح لباس
و ی پسر عموی خیلی رو مخ دارم اما عاشقشم
سلام من یونگی هستم ۲۲ سالمه توی ی خانواده پولدار زندگی میکنم
هرچی پدربزرگ بگه همونه
مافیام و هیچ کس نمیدونه
و ی دختر عمو رو مخ دارم
ویو ات
امروز قراره همه بریم خونه بابا بزرگم چون گفته ی بعث مهمی رو میخام بهتون بگم
ساعت ۵ بود که مامانم صدام کرد
م.ات بیا بریم
+باشه
ی لباس صورتی پوشیدم و رفتم پایین
م.چه خوشگل شدی
+ممنون
پ.بریم
+بریم
رفتیم خونه بابابزرگ
+سلام
پ.ب.سلام ات جونم
ب.غلش کرد
+دلم برات تنگ شده بود بابا بزرگ
پ.ب.منم همینطوری
داشتیم احوال پرسی میکردیم که عموم اینا اومدن
و همینطور عممینا هم اومدن
پ.ب.بیاین بشینید میخام ی چیزی بهتون بگم
همه نشستیم و با چیزی که گفت تنم یخ زد
#فیک
۱۵.۸k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.