part 122
#part_122
#فرار
بیاد بیرون بعدم که دیدیش عقل نداشتتو به کار میندازی یه جا خفتش میکنی بعدم خوب که گرفتی زدیش میپرسی کدوم گوری بوده یا میخوای نزنش گ*ن*ا*ه داره فقط بگو کدوم گوری بوده نه نه بزنمش بهتره این دلرحمیا اثرات دلتنگیه زده به مخم دوباره خیره شدم به ساعت الهی کهیر بزنی نیکا پاشو گمشو الان عسل میره نقشت دود میشه هاااا با استرس بلند شدم رفتم تو اتاق ارسلان عین عذا داره سرتاپا مشکی پوشیدم یه عینکم زدم قد قابلمه عمرا کسی میشناختم اخرین نگاهمم به آیینه نداختم و از اتاق اومدم بیرون ارسلان نیاد صلوات بدو بدو همه چی و مرور کردم و همین در باغو باز کردم یهو خشک شدم وایسا ببینم منکه کلید ندارم دو دستی زدم تو سر خودم و با جیغ گفتم :
- خاااااااک تو سرت چلمنگ با این نقشه هات آخه دختره چلغوز با ازار میخوای در خونه رو باز کنی ؟؟یکم عقل نداری تو ؟
همینجوری تند تند غر میزدم و به همه فحش میدادم یهو چشمم خورد به دیوار روبه روم یکم نگاش کردم کم کم لبخند خبیث نشست رو ل*ب*م بلهههه کیه که بدش بیاد ؟؟
منم که مارمولک تند در خونه رو بستم و دویدم سمت دیواره اوفففف بلندم بود خدایی نمای مربع شکلشو از نظر گذروندم جهنم و ضرر فوقش میفتم میمیرم دیگه عین میمون پامو گذاشتم رو نما و برو که رفتیم رفتم رو دیوار ایستادم یاد شب عروسیم افتادم خندم گرفت چقدر فیلم بودماااا خدا بخیر کنه اروم اومدم پایین و یهو پریدم یکم پام درد گرفت ولی خوب محل نزاشتم عین دزدا اینور و اونورمو دید زدم نکه من برم ارسلان برگرده سرمو محکم تکون دادم تا یادم بره
#فرار
بیاد بیرون بعدم که دیدیش عقل نداشتتو به کار میندازی یه جا خفتش میکنی بعدم خوب که گرفتی زدیش میپرسی کدوم گوری بوده یا میخوای نزنش گ*ن*ا*ه داره فقط بگو کدوم گوری بوده نه نه بزنمش بهتره این دلرحمیا اثرات دلتنگیه زده به مخم دوباره خیره شدم به ساعت الهی کهیر بزنی نیکا پاشو گمشو الان عسل میره نقشت دود میشه هاااا با استرس بلند شدم رفتم تو اتاق ارسلان عین عذا داره سرتاپا مشکی پوشیدم یه عینکم زدم قد قابلمه عمرا کسی میشناختم اخرین نگاهمم به آیینه نداختم و از اتاق اومدم بیرون ارسلان نیاد صلوات بدو بدو همه چی و مرور کردم و همین در باغو باز کردم یهو خشک شدم وایسا ببینم منکه کلید ندارم دو دستی زدم تو سر خودم و با جیغ گفتم :
- خاااااااک تو سرت چلمنگ با این نقشه هات آخه دختره چلغوز با ازار میخوای در خونه رو باز کنی ؟؟یکم عقل نداری تو ؟
همینجوری تند تند غر میزدم و به همه فحش میدادم یهو چشمم خورد به دیوار روبه روم یکم نگاش کردم کم کم لبخند خبیث نشست رو ل*ب*م بلهههه کیه که بدش بیاد ؟؟
منم که مارمولک تند در خونه رو بستم و دویدم سمت دیواره اوفففف بلندم بود خدایی نمای مربع شکلشو از نظر گذروندم جهنم و ضرر فوقش میفتم میمیرم دیگه عین میمون پامو گذاشتم رو نما و برو که رفتیم رفتم رو دیوار ایستادم یاد شب عروسیم افتادم خندم گرفت چقدر فیلم بودماااا خدا بخیر کنه اروم اومدم پایین و یهو پریدم یکم پام درد گرفت ولی خوب محل نزاشتم عین دزدا اینور و اونورمو دید زدم نکه من برم ارسلان برگرده سرمو محکم تکون دادم تا یادم بره
۳۵۵
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.