Y̤̮o̤̮ṳ̮r̤̮ M̤̮e̤̮m̤̮o̤̮r̤̮i̤̮e̤̮s̤̮ C̤̮o̤̮m̤̮e̤̮ A̤̮N̤̮D
Y̤̮o̤̮ṳ̮r̤̮ M̤̮e̤̮m̤̮o̤̮r̤̮i̤̮e̤̮s̤̮ C̤̮o̤̮m̤̮e̤̮ A̤̮N̤̮D̤̮ G̤̮o̤̮ I̤̮n̤̮ M̤̮y̤̮ H̤̮r̤e̤̮a̤̮d̤̮ L̤̮i̤̮n̤̮k̤̮ B̤̮o̤̮o̤̮m̤̮r̤̮a̤̮n̤̮g̤̮🖤🪐
P̤̮A̤̮R̤̮T̤̮¹⁹
J̤̮K̤̮ a̤̮n̤̮d̤̮ M̤̮O̤̮O̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🤏☻️
A̤̮D̤̮M̤̮I̤̮N̤̮ : J̤̮I̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🍫🦋
مرد کم کم داشت متقاعد میشد که افسر چوی یک گلوله زد وسط دو ابروی او !
جونگکوک با عصبانیت یقه ی پیرهن چوی را گرفت و داد زد :این چه غلطی بود کردییی هااا؟
افسر چوی :ببخشید قربان اما اگه حرکت اضافه ای میزد هممون به همراه اجناس مردم ...
جونگکوک :در هر صورت داشت متقاعد میشدددد !
جونگکوک یقه افسر رو ول کرد و به آرامی گفت :سه ماه حقوقی دریافت نمیکنی و تنزل درجه میگیری !
.................................................................................
جونگکوک به سمت خونه حرکت کرد ...وقتی رسید درو باز کرد و مویون با عجله اومد سمتش : چرا گوشیتو جواب نمیدادی ؟ نگران شدم !
جونگکوک بر پیشانی دختر بوسه ای زد و گفت :اون مرد بخاطر ندونم کاریه یکی از افراد من کشته شد !
مویون :نیاز نیست خودتو برای ایناینچیزا ناراحت کنی !
جونگکوک :دوتا بچه داشت ! عشق زندگیش ازش کلاه برداری کرده بود !
مویون : این از بدیای کار ماست غصه بقیه روهم میخوریم ...اما جونگکوکی تو بغل من رو داری ... هروقت غمگین شدی یا داشتی اذیت میشدی خودمو بغل کن !
جونگکوک خودش رو در آغوش دختر جا میده و میگه :هیچوقت حسی که نسبت بهت دارم عوض نمیشه و بلکه هرروز بیشتر و بیشتر میشه .
تو زیبا ترین دختری هستی ک من تا به حال دیدم نمیشه گفت تو یه آدمی ، چون تو یه فرشته ای ، چون هیچوقت ی آدم اینقد قشنگ نیس ک تو این قشنگیو داری فرشته من...
#Park_Jiyoon
#Your_memories_come_AND_go_in_my_Heard
P̤̮A̤̮R̤̮T̤̮¹⁹
J̤̮K̤̮ a̤̮n̤̮d̤̮ M̤̮O̤̮O̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🤏☻️
A̤̮D̤̮M̤̮I̤̮N̤̮ : J̤̮I̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🍫🦋
مرد کم کم داشت متقاعد میشد که افسر چوی یک گلوله زد وسط دو ابروی او !
جونگکوک با عصبانیت یقه ی پیرهن چوی را گرفت و داد زد :این چه غلطی بود کردییی هااا؟
افسر چوی :ببخشید قربان اما اگه حرکت اضافه ای میزد هممون به همراه اجناس مردم ...
جونگکوک :در هر صورت داشت متقاعد میشدددد !
جونگکوک یقه افسر رو ول کرد و به آرامی گفت :سه ماه حقوقی دریافت نمیکنی و تنزل درجه میگیری !
.................................................................................
جونگکوک به سمت خونه حرکت کرد ...وقتی رسید درو باز کرد و مویون با عجله اومد سمتش : چرا گوشیتو جواب نمیدادی ؟ نگران شدم !
جونگکوک بر پیشانی دختر بوسه ای زد و گفت :اون مرد بخاطر ندونم کاریه یکی از افراد من کشته شد !
مویون :نیاز نیست خودتو برای ایناینچیزا ناراحت کنی !
جونگکوک :دوتا بچه داشت ! عشق زندگیش ازش کلاه برداری کرده بود !
مویون : این از بدیای کار ماست غصه بقیه روهم میخوریم ...اما جونگکوکی تو بغل من رو داری ... هروقت غمگین شدی یا داشتی اذیت میشدی خودمو بغل کن !
جونگکوک خودش رو در آغوش دختر جا میده و میگه :هیچوقت حسی که نسبت بهت دارم عوض نمیشه و بلکه هرروز بیشتر و بیشتر میشه .
تو زیبا ترین دختری هستی ک من تا به حال دیدم نمیشه گفت تو یه آدمی ، چون تو یه فرشته ای ، چون هیچوقت ی آدم اینقد قشنگ نیس ک تو این قشنگیو داری فرشته من...
#Park_Jiyoon
#Your_memories_come_AND_go_in_my_Heard
۲.۹k
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.