𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐢𝐧 𝐒𝐞𝐨𝐮𝐥 فصل ۵ پارت ۱۷
(یک سال بعد)
یک سال گذشت...
یک سال از اینکه من ایدولم و توی کمپانی پیش پسرامم به خصوص تهیونگ که شده کل زندگیم...
همه چیز خیلی خیلی خوب داشت پیش میرفت به حدی که دوست داشتم هیچ وقت نگذره تا اینکه...
جلوی ایینه نشسته بودم و داشتم موهامو شونه میکردم ساعت ۳ عصر بود تو اتاقم بودم که تهیونگ اومد تو
ته_خوشگلم چیکار میکنی؟
_هیچی دارم موهامو شونه میکنم
ته_به من شونه رو
شونه رو ازم گرفت و با ارامش و ملایمت موهامو شونه میکرد خیلی احساس خوبی بهم دست میداد بعد موهامو بافت و با یک کش مو کیوت که نفهمیدم از کجا اومد موهامو بست و یک پنس کیوت با طرح تاتا(عروسک تهیونگ)به موهام زد
_اینو از کجا اوردی؟
ته_نمیدونم😀توی جیبم بود
_عجبا...
لپمو کشید و دستمو گرفت برد پایین
ته_میدونستی که هفته ی اینده کنسرتمونه؟
_برگام....واقعا؟
ته_یسسسس
_وایییی خیلی حوشحالم پس باید برم ارمی بمبم رو از خونه ی قدیمیم بیارم
ته_خونت؟مگه تو خونه داری؟تو کره؟
_یسسسس
ته_چه خوببب بیا امروز باهم بریم
_امروز؟شاید نشه چون یک جایی کار دارم
ته_کجاااااااا
_😄سورپرایزه تورم میبرم
ته_حالا بهتر شد
خندیدم که لپمو بوسید و چشمک بهم زد
ته_منم یک سورپرایز دارم
_چی
ته_تو اتاق نامجون هیونگه بیا بریم اما قبلش چشاتو ببند
_اراسو
با دستاش چشمامو گرف و منو به اتاق مونی هدایت کرد
ته_چشاتو باز کن
چشمامو باز کردم و با دیدن یونتان روی تخت داشتم ذوق مرگ میشدم
_یونتااااان😍🥲
دوییدم و بغلش کردم اولش بدبخت هول شد یکم ترسید اما بعدش یکم نازش کردم اروم شد و خودشو بخم میمالوند
ته_یاااا یونتان زیاد به ا.ت نچسب اون مال منه
یونتان یک پارس ترسناکی به تهیونگ کرد
ته_چشمم روشن صداتو برای بابات بالا میبری؟
یونتان خودشو تو بغلم مخفی کرد و خودشو جا کرد تو بغلم
ته_خوبه خوبه میبینم نیومده طرف مامانتو میگیری
از تعجبم چشام گرد شو
_م.مامانش؟
ته_اوهوم
_مامانش کیه اونوخ؟
ته_تو دیگه
_من🥴
ته_هوم چیه؟مگه تو قرار نیست زنم بشی؟
_😂زنت؟
ته_بلهههه زنم میشی تو مال خودمیی
_باشه خودتو پاره نکن مال توهم درسته
ته_😂🥲
_میگما...یونتان پسره؟
ته_هوم چطور؟
خطاب به یونتان گفتم؟نبینم بخوای دخترم رو اذیت کنی هاااا
ته_دخترت؟
_اره منم یک دختر نانازی دارم با پسرش البته نمیدونم الان بازم بچه اورده یا نه
ته_یااااا توهم حیوون خونگی داری؟
_یسسسس سورپرایزم همین بود
ته_وااووو میخوام ببینمش
_امروز میرم که بیارمش از اونجا هم میریم خونم یکم وسیله باید بردارم
ته_اوممم عالیه پس پاشو بریم
_😂😂باشه باشه هول نکن
یونتان رو گذاشتم زمین رفت یک گوشه با توپش بازی کرد منو تهیونگ هم رفتیم پایین که جیمین و جیکی جلومون در شدن
جیمی_اهم اهم کجا بسلامتی؟
جیکی_راست میگه کجا؟؟؟..............
یک سال گذشت...
یک سال از اینکه من ایدولم و توی کمپانی پیش پسرامم به خصوص تهیونگ که شده کل زندگیم...
همه چیز خیلی خیلی خوب داشت پیش میرفت به حدی که دوست داشتم هیچ وقت نگذره تا اینکه...
جلوی ایینه نشسته بودم و داشتم موهامو شونه میکردم ساعت ۳ عصر بود تو اتاقم بودم که تهیونگ اومد تو
ته_خوشگلم چیکار میکنی؟
_هیچی دارم موهامو شونه میکنم
ته_به من شونه رو
شونه رو ازم گرفت و با ارامش و ملایمت موهامو شونه میکرد خیلی احساس خوبی بهم دست میداد بعد موهامو بافت و با یک کش مو کیوت که نفهمیدم از کجا اومد موهامو بست و یک پنس کیوت با طرح تاتا(عروسک تهیونگ)به موهام زد
_اینو از کجا اوردی؟
ته_نمیدونم😀توی جیبم بود
_عجبا...
لپمو کشید و دستمو گرفت برد پایین
ته_میدونستی که هفته ی اینده کنسرتمونه؟
_برگام....واقعا؟
ته_یسسسس
_وایییی خیلی حوشحالم پس باید برم ارمی بمبم رو از خونه ی قدیمیم بیارم
ته_خونت؟مگه تو خونه داری؟تو کره؟
_یسسسس
ته_چه خوببب بیا امروز باهم بریم
_امروز؟شاید نشه چون یک جایی کار دارم
ته_کجاااااااا
_😄سورپرایزه تورم میبرم
ته_حالا بهتر شد
خندیدم که لپمو بوسید و چشمک بهم زد
ته_منم یک سورپرایز دارم
_چی
ته_تو اتاق نامجون هیونگه بیا بریم اما قبلش چشاتو ببند
_اراسو
با دستاش چشمامو گرف و منو به اتاق مونی هدایت کرد
ته_چشاتو باز کن
چشمامو باز کردم و با دیدن یونتان روی تخت داشتم ذوق مرگ میشدم
_یونتااااان😍🥲
دوییدم و بغلش کردم اولش بدبخت هول شد یکم ترسید اما بعدش یکم نازش کردم اروم شد و خودشو بخم میمالوند
ته_یاااا یونتان زیاد به ا.ت نچسب اون مال منه
یونتان یک پارس ترسناکی به تهیونگ کرد
ته_چشمم روشن صداتو برای بابات بالا میبری؟
یونتان خودشو تو بغلم مخفی کرد و خودشو جا کرد تو بغلم
ته_خوبه خوبه میبینم نیومده طرف مامانتو میگیری
از تعجبم چشام گرد شو
_م.مامانش؟
ته_اوهوم
_مامانش کیه اونوخ؟
ته_تو دیگه
_من🥴
ته_هوم چیه؟مگه تو قرار نیست زنم بشی؟
_😂زنت؟
ته_بلهههه زنم میشی تو مال خودمیی
_باشه خودتو پاره نکن مال توهم درسته
ته_😂🥲
_میگما...یونتان پسره؟
ته_هوم چطور؟
خطاب به یونتان گفتم؟نبینم بخوای دخترم رو اذیت کنی هاااا
ته_دخترت؟
_اره منم یک دختر نانازی دارم با پسرش البته نمیدونم الان بازم بچه اورده یا نه
ته_یااااا توهم حیوون خونگی داری؟
_یسسسس سورپرایزم همین بود
ته_وااووو میخوام ببینمش
_امروز میرم که بیارمش از اونجا هم میریم خونم یکم وسیله باید بردارم
ته_اوممم عالیه پس پاشو بریم
_😂😂باشه باشه هول نکن
یونتان رو گذاشتم زمین رفت یک گوشه با توپش بازی کرد منو تهیونگ هم رفتیم پایین که جیمین و جیکی جلومون در شدن
جیمی_اهم اهم کجا بسلامتی؟
جیکی_راست میگه کجا؟؟؟..............
۲۱.۹k
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.