فیک طلسم شده قسمت ۶۸
جون کوک تصمیم گرفت که بره دنباله روح جسیکا
از خونه اش بیرون اومد و یهو دید برف اومده رد پارو دنبال کرد و قبل از اینکه بره بیرون استایل اش رو عوض کرد
و شمشیر هم گذاشت روی کمربند اش
ردپا جسیکا بود رسید به قصر خاله گوتل
از پنجره بیرون رو نگاه میکرد چشمش به جون کوک افتاد عه تویی بیاتو
دیدقلب جسیکا داره تو سینه اش میتپه و یه صندوق چوبی هم توی دستش عه جسیکا گفت اون صندوق چوبی روح منه و توی سینه اش قلب منه
جون کوک گریش گرفت و گفت من نمیزارم راحت باشه
و نقشه ای کشید تا خاله گوتل خم شد که پیش دستی برای جون کوک بزاره جون کوک شمشیر رو از ستون فقرات خاله گوتل محکم کوبید و سریعی قلب جسیکا رو برداشت و صندوق چوبی رو ازش گرفت
از خونه اش بیرون اومد و یهو دید برف اومده رد پارو دنبال کرد و قبل از اینکه بره بیرون استایل اش رو عوض کرد
و شمشیر هم گذاشت روی کمربند اش
ردپا جسیکا بود رسید به قصر خاله گوتل
از پنجره بیرون رو نگاه میکرد چشمش به جون کوک افتاد عه تویی بیاتو
دیدقلب جسیکا داره تو سینه اش میتپه و یه صندوق چوبی هم توی دستش عه جسیکا گفت اون صندوق چوبی روح منه و توی سینه اش قلب منه
جون کوک گریش گرفت و گفت من نمیزارم راحت باشه
و نقشه ای کشید تا خاله گوتل خم شد که پیش دستی برای جون کوک بزاره جون کوک شمشیر رو از ستون فقرات خاله گوتل محکم کوبید و سریعی قلب جسیکا رو برداشت و صندوق چوبی رو ازش گرفت
۶.۸k
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.