فیک جونگکوک:زیرزمین
فیک جونگکوک:زیرزمین
part²¹
(اسلاید۲خونه مادر ا.ت)
ویو ا.ت
رفتیم سوار آسانسور شدیم رفتم طبقه یا ۱۰هم در خونشو باز کردم رفتم تو خونش سه خوابه بود خیلی خونه قشنگه ای بود درسته گرون نبود اما نمی خواستم گرون باشه اما قشنگ بود بهم گفت
^دخترم هر اتاقی که دوست داشتی رو بردار این اتاق منه پس از بین این دوتا انتخاب کن(اتاق خودشو به ا.ت نشون داد اتاق مادرش بین دو تا اتاق دیگه بود)
ویو ا.ت در اتاق قبلیش رو باز کردم اتاقی که باز کردم پنجره داشت برا همین اونو برداشتم بهش گفتم
+من این اتاق رو بر می دارم
^باشه بزار کمکت کنم اتاقو بچینی
+باشه ممنون
^خواهش میکنم دختر گلم فقط هر سوالی خواستی میتونی بپرسی با هان رسمی حرف نزن
+باشه
(داشت اتاق رو به کمک هم دیگه می چیدن که ا.ت سوال کرد)
+اع... میگم شما تنها زندگی میکنید یعنی کسه دیگهای با ما نیست؟
^خب راستش نه
^من یه پسره دارم که وقتی ۱ سؤالش بود پدرش اونو ازم گرفت خب قبلا با شوهرم توی یه خونه دیگه زندگی میکردن اون پسرمو از گرفت رفت الان دیگه فکر کنم هم سن تو باشه ولی نمی دونم پسرم شوهرم زنده آن یا مرده هر چقدر دنبال پسرم گشتم پیداش نکرد برا همین گذاشتم با مدرش زندگی کن چون باباش پولداره برا همین
+آهان، ببخشید پرسیدم
^اشکال نداره کاره اشتباهی هم انجام ندادی فقط سوال پرسیدی حقم داشتی بپرسی
+(یه لبخند کوچیکی میزنه و دیگه با اون زندگی میکنه به همون مدرسه ای که نامرا، اینها،جوکیونگ توش بودن میره و دیگه اونجا می مونه)
+میگم مامانم شغل شما چیه؟
^شغل ماموریت است یعنی برا ماموریت کاری میرم سفر و میام
+یعنی چی؟
^ببین تویی این منطقه ای که هستیم یه شرکت هست به اسم .....(دیگه منم نمی دونم اسم شرکت چی بزارم) هست که من توش کار میکنم و بعضی مو قعه ها به خونشون ماموریت میدن تا برن توی یه منطقیه دیگه توی همون شرکت تا از اونجا وسیله بیاریم درست کنیم
+هان و بعضی موقعه ها خونه نیستی
^خیلی کم هر وقت خودشون بگم اصلا شاید تا چند ماه بهم ماموریت ندن وقتی ام که میدن فقط۳،۴ رو میرم
+الان
(اتاق شدن و به زنگی خودشون ادامه میدن)
.
.
.
.
بچه های بازم ادامه داره اما بعد ادامه شو مینویسم❤️
part²¹
(اسلاید۲خونه مادر ا.ت)
ویو ا.ت
رفتیم سوار آسانسور شدیم رفتم طبقه یا ۱۰هم در خونشو باز کردم رفتم تو خونش سه خوابه بود خیلی خونه قشنگه ای بود درسته گرون نبود اما نمی خواستم گرون باشه اما قشنگ بود بهم گفت
^دخترم هر اتاقی که دوست داشتی رو بردار این اتاق منه پس از بین این دوتا انتخاب کن(اتاق خودشو به ا.ت نشون داد اتاق مادرش بین دو تا اتاق دیگه بود)
ویو ا.ت در اتاق قبلیش رو باز کردم اتاقی که باز کردم پنجره داشت برا همین اونو برداشتم بهش گفتم
+من این اتاق رو بر می دارم
^باشه بزار کمکت کنم اتاقو بچینی
+باشه ممنون
^خواهش میکنم دختر گلم فقط هر سوالی خواستی میتونی بپرسی با هان رسمی حرف نزن
+باشه
(داشت اتاق رو به کمک هم دیگه می چیدن که ا.ت سوال کرد)
+اع... میگم شما تنها زندگی میکنید یعنی کسه دیگهای با ما نیست؟
^خب راستش نه
^من یه پسره دارم که وقتی ۱ سؤالش بود پدرش اونو ازم گرفت خب قبلا با شوهرم توی یه خونه دیگه زندگی میکردن اون پسرمو از گرفت رفت الان دیگه فکر کنم هم سن تو باشه ولی نمی دونم پسرم شوهرم زنده آن یا مرده هر چقدر دنبال پسرم گشتم پیداش نکرد برا همین گذاشتم با مدرش زندگی کن چون باباش پولداره برا همین
+آهان، ببخشید پرسیدم
^اشکال نداره کاره اشتباهی هم انجام ندادی فقط سوال پرسیدی حقم داشتی بپرسی
+(یه لبخند کوچیکی میزنه و دیگه با اون زندگی میکنه به همون مدرسه ای که نامرا، اینها،جوکیونگ توش بودن میره و دیگه اونجا می مونه)
+میگم مامانم شغل شما چیه؟
^شغل ماموریت است یعنی برا ماموریت کاری میرم سفر و میام
+یعنی چی؟
^ببین تویی این منطقه ای که هستیم یه شرکت هست به اسم .....(دیگه منم نمی دونم اسم شرکت چی بزارم) هست که من توش کار میکنم و بعضی مو قعه ها به خونشون ماموریت میدن تا برن توی یه منطقیه دیگه توی همون شرکت تا از اونجا وسیله بیاریم درست کنیم
+هان و بعضی موقعه ها خونه نیستی
^خیلی کم هر وقت خودشون بگم اصلا شاید تا چند ماه بهم ماموریت ندن وقتی ام که میدن فقط۳،۴ رو میرم
+الان
(اتاق شدن و به زنگی خودشون ادامه میدن)
.
.
.
.
بچه های بازم ادامه داره اما بعد ادامه شو مینویسم❤️
۵.۴k
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.