پروژه شکست خورده پارت 21 : راه حل
پروژه شکست خورده پارت 21 : راه حل
النا 🤍🌼:
از خواب که بیدار شدم تو اتاقم بودم .
صبر کن ببینم ..... من چجوری اومدم اینجا ؟
حس عجیبی داشتم . اتفاقای امروزو با خودم مرور کردم .
ما تو جنگل بودیم ، آب بازی کردیم ، سونیک و شدو مسابقه دادن ، سیلور داشت با یه مار بازی میکرد ، مار افتاد رو دست من و .......
اوه ! احتمالا مار نیشم زده بود .
یکم پایین تر از مچ دستم باند پیچی شده بود و به طرز عجیبی میسوزید .
الان واقعا نیاز داشتم که بتونم قدرت شفابخشیم رو کنترل کنم .
از اتاق اومدم بیرون .
خونه خیلی ساکته ، یجورایی ... زیادی ساکته .
داشتم فکر میکردم که هیچکس به جز من خونه نیست ولی یهو در اتاق باز شد و یه دست منو کشید داخل .
بلیز بود . همه تو اون اتاق بودن .
همه .... به جز شدو .
هنوز خوابم میومد .
با یه حالت خابالو پرسیدم _ شدو کجاست ؟
سونیک _ ما هم میخوایم در مورد اون باهات صحبت کنیم.
_ اتفاقی افتاده ؟
سونیک _ ما طرف تاریکشو دیدیم .
با ترس پرسیدم _ اون .... خودشو نشون داد ؟
سونیک _ خب نه کاملا ولی ... رنگ چشماش برای یه لحظه تغییر کرد .
_ عجیبه . من این علائم رو نداشتم .
سیلور _ منظورت از علائم چیه ؟
_ وقتی طرف تاریکمون بخواد به هر دلیلی خودشو نشون بده قبلش یسری علائم بهمون هشدار میدن .
سونیک _ چه علائمی ؟
نشستم رو تخت امی .
_ اولیش سرگیجه و سردرده که شدو خیلی وقته نشونشون داده .
سونیک اومد نزدیکتر .
سونیک _ بعد ؟
_ حالا هم یه بخش کوچیک از طرف تاریکشو نشون داده که من اینو نداشتم .
سیلور _ دیگه چی ؟
_ ممکنه گاهی وقتا به جای خودش طرف تاریکشو تو آینه ببینه .
همه با ترس داشتن گوش میدادن .
امی _ و دیگه چی در انتظارمونه ؟
_ بعدش یسری کابوس در مورد اینکه طرف تاریکش چقد میتونه خطرناک باشه میبینه و هر بار با یه سردرد شدید تر از قبلی بیدار میشه .
سیلور _ خب ؟
_ ولی هیچکدوم از اینا چیزی نیست . وقتی حلقه ها ترک بخورن قضیه جدی میشه .
سونیک _ و اون موقع باید چی کار کنیم ؟
_ نمیدونم . حالا که دیگه تو آرک نیستیم و تجهیزات پروفسور رو نداریم ، نمیدونم در صورت شکستن حلقه ها باید چجوری دوباره بسازیمشون .
مثل اینکه همه ترسیده بودن .
امی _ واو .... این واقعا .. وحشتناکه . راهی نیست که بشه جلوشو گرفت ؟
_ مگه اینکه بفهمیم چی داره باعث بیدار شدن طرف تاریکش میشه و اونو ازش دور کنیم و اگه نه ....
سونیک _ اگه نه چی ؟
_ اگه نتونیم بالاخره حلقه ها میشکنن و دیگه هیچی نمیتونه جلوی طرف تاریکشو بگیره .
سکوت ترسناکی فضا رو دربر گرفت .
سیلور _ فکر کنم نیازه دو تا حلقه اضافی برای وقتی که اونا شکستن داشته باشیم .
_ آره ولی چجوری میخوایم بدون تجهیزات پروفسور اونارو بسازیم ؟ صبر کن ..... وقتی حلقه های من شکست چجوری دوباره ساختینشون ؟
همه نگاها رفت سمت تیلز .
تیلز _ چیه ؟ چرا اینجوری نگاه میکنید ؟
_ تو میتونی دو تا حلقه دیگه درست کنی مگه نه ؟
تیلز _ خب آره ولی باید یدونه داشته باشم که از روی اون کپی کنم .
_ هممممم .... درآوردن حلقه های شدو الان خیلی خطرناکه پس .....
یکی از حلقه هامو درآوردم و دادم دست تیلز .
_ اینو بگیر . حلقه های منو و شدو فرقی باهم ندارن . فقط یادت باشه سایز حلقه های شدو یکم از مال من بزرگتره جای نیش روی دست چپم یهویی سوخت .
النا 🤍🌼:
از خواب که بیدار شدم تو اتاقم بودم .
صبر کن ببینم ..... من چجوری اومدم اینجا ؟
حس عجیبی داشتم . اتفاقای امروزو با خودم مرور کردم .
ما تو جنگل بودیم ، آب بازی کردیم ، سونیک و شدو مسابقه دادن ، سیلور داشت با یه مار بازی میکرد ، مار افتاد رو دست من و .......
اوه ! احتمالا مار نیشم زده بود .
یکم پایین تر از مچ دستم باند پیچی شده بود و به طرز عجیبی میسوزید .
الان واقعا نیاز داشتم که بتونم قدرت شفابخشیم رو کنترل کنم .
از اتاق اومدم بیرون .
خونه خیلی ساکته ، یجورایی ... زیادی ساکته .
داشتم فکر میکردم که هیچکس به جز من خونه نیست ولی یهو در اتاق باز شد و یه دست منو کشید داخل .
بلیز بود . همه تو اون اتاق بودن .
همه .... به جز شدو .
هنوز خوابم میومد .
با یه حالت خابالو پرسیدم _ شدو کجاست ؟
سونیک _ ما هم میخوایم در مورد اون باهات صحبت کنیم.
_ اتفاقی افتاده ؟
سونیک _ ما طرف تاریکشو دیدیم .
با ترس پرسیدم _ اون .... خودشو نشون داد ؟
سونیک _ خب نه کاملا ولی ... رنگ چشماش برای یه لحظه تغییر کرد .
_ عجیبه . من این علائم رو نداشتم .
سیلور _ منظورت از علائم چیه ؟
_ وقتی طرف تاریکمون بخواد به هر دلیلی خودشو نشون بده قبلش یسری علائم بهمون هشدار میدن .
سونیک _ چه علائمی ؟
نشستم رو تخت امی .
_ اولیش سرگیجه و سردرده که شدو خیلی وقته نشونشون داده .
سونیک اومد نزدیکتر .
سونیک _ بعد ؟
_ حالا هم یه بخش کوچیک از طرف تاریکشو نشون داده که من اینو نداشتم .
سیلور _ دیگه چی ؟
_ ممکنه گاهی وقتا به جای خودش طرف تاریکشو تو آینه ببینه .
همه با ترس داشتن گوش میدادن .
امی _ و دیگه چی در انتظارمونه ؟
_ بعدش یسری کابوس در مورد اینکه طرف تاریکش چقد میتونه خطرناک باشه میبینه و هر بار با یه سردرد شدید تر از قبلی بیدار میشه .
سیلور _ خب ؟
_ ولی هیچکدوم از اینا چیزی نیست . وقتی حلقه ها ترک بخورن قضیه جدی میشه .
سونیک _ و اون موقع باید چی کار کنیم ؟
_ نمیدونم . حالا که دیگه تو آرک نیستیم و تجهیزات پروفسور رو نداریم ، نمیدونم در صورت شکستن حلقه ها باید چجوری دوباره بسازیمشون .
مثل اینکه همه ترسیده بودن .
امی _ واو .... این واقعا .. وحشتناکه . راهی نیست که بشه جلوشو گرفت ؟
_ مگه اینکه بفهمیم چی داره باعث بیدار شدن طرف تاریکش میشه و اونو ازش دور کنیم و اگه نه ....
سونیک _ اگه نه چی ؟
_ اگه نتونیم بالاخره حلقه ها میشکنن و دیگه هیچی نمیتونه جلوی طرف تاریکشو بگیره .
سکوت ترسناکی فضا رو دربر گرفت .
سیلور _ فکر کنم نیازه دو تا حلقه اضافی برای وقتی که اونا شکستن داشته باشیم .
_ آره ولی چجوری میخوایم بدون تجهیزات پروفسور اونارو بسازیم ؟ صبر کن ..... وقتی حلقه های من شکست چجوری دوباره ساختینشون ؟
همه نگاها رفت سمت تیلز .
تیلز _ چیه ؟ چرا اینجوری نگاه میکنید ؟
_ تو میتونی دو تا حلقه دیگه درست کنی مگه نه ؟
تیلز _ خب آره ولی باید یدونه داشته باشم که از روی اون کپی کنم .
_ هممممم .... درآوردن حلقه های شدو الان خیلی خطرناکه پس .....
یکی از حلقه هامو درآوردم و دادم دست تیلز .
_ اینو بگیر . حلقه های منو و شدو فرقی باهم ندارن . فقط یادت باشه سایز حلقه های شدو یکم از مال من بزرگتره جای نیش روی دست چپم یهویی سوخت .
۲.۴k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.