مافیای یونگی پارت9
(پرش زمان به دو روز بعد روز عروسی)
ا/ت:به خونه نگاه میکردم همه داشتن کار میکردن توی خونه اینور اونور رو تمیز میکردن پوکر برگشتن اتاقم رو تخت نشستم پاهام زل زده بودم که در اتاقم زده شد بفرمایید
(چندتا دختر و پسر اومدن اتاق علامت های اونارو با +این نشون میدم)
+سلام خانم ببخشید مزاحم شدیم ما ارایشگریم
ا/ت:عا سلام
+سلام خانم بشینید صندلی تا کار هامون رو شروع کنیم
ا/ت:سر تکون دادم جلو آیینه و صندلی نشستم
+کار هاشون رو شروع کردن یکیش موهاشو درس میکرد یکی آرایش میکرد یکی ناخن هاشو میرسیدن
یونگی:حاضر بودم بع خودم تو آیینه نگا کردم خوشگل شده بودم به نظرت ا/ت الان چیکار میکنه یک ساعت مونده بود عروسی راه اومدم خونشون تا برش دارم
ا/ت:دیگه واقعا رو مخم بود کار هاشون موهام رو دو ساعته میخواد درس کنه به خدا موهای من کوتاه هس تا گردنم چرا اینارو ول نمیکنید تو هم بسه اینقد آرایشم میکنید بعد ۱ ساعت تموم میشه
+خانم یکمم صبر کنید تموم میشه
ا/ت:نمیخوام کافیه همین اینا خوبه بسه
+دیگه چیزی نگفتن تقریبا تموم شده بودن خانم بزارین رژتون هم بزنم تمومه
ا/ت:زود باش
+چشم رژ رو زد رف کنار تعظیم کرد
ا/ت:ممنون
+بعد از احترام رفتن
ا/ت:اجوماااااا
اجوما:زودواومد اتاق بله دخترم چیزی شده
ا/ت:بیا کمک کن این لباس رو بپوشم خیلی سنگینه( عکسش رو میزارم بازم اسلاید آخر هس(
اجوما:اوک 😂
ا/ت:با کمک اجوما لباس رو به زور پوشیدم زیپش رو بست تموم شده بودم
اجوما:خیلی خوشگل شدی دخترم ایشالا خوش بخت بشی
ا/ت:بله خیلی خوشبختم دارم با کسی ازدواج میکنم که هیچ دوسش ندارم
یونگی:رسیدم درو زدم
خدمتکار:درو باز کرد سلام آقا بفرمایید
یونگی:سرش رو تکون داد رف تو ا/ت کجاس
خدمتکار:اتاقشون هستن خانم تازه تموم شدن
یونگی:باشه رف سمت اتاق درو زد
ا/ت:بیا تو
یونگی:رفتم تو همین که دیدمش خشکم زد اون واقعا ا/ت نبود خیلی خوشگل شده بود از اون چیزی که فک میکردم بیشتر خوشگل شده بود
ا/ت:الو به چی نگاه میکنی
یونگی:عا...چیزه تموم شدی بریم
ا/ت:اره بریم
اجوما:خب عزیزم برو دست تکون داد رف بیرون
یونگی:میخوای کمک کنم برا راه رفتن
ا/ت:اگه زحمت نشه هره کمک کن راه برم نمیتونستی اون یکی لباس ها انتخاب کنی یا باید اینقد سنگینش رو انتخاب میکردی که توش حتی نمیتونم تکون بخورم
یونگی:باشه بابا اینقد نحرف حداقل امروز رو
ا/ت:اداش رو در اورد خیار(زیر لب
یونگی:شنیدم ولی ترجیح میدم نشنوم
ا/ت:دیگه چیزی نگف
یونگی:دستش گرفتم کمک کردم راه بره در ماشین رو باز کردم بشینه نشست منم نشستم روندم
ا/ت:به خونه نگاه میکردم همه داشتن کار میکردن توی خونه اینور اونور رو تمیز میکردن پوکر برگشتن اتاقم رو تخت نشستم پاهام زل زده بودم که در اتاقم زده شد بفرمایید
(چندتا دختر و پسر اومدن اتاق علامت های اونارو با +این نشون میدم)
+سلام خانم ببخشید مزاحم شدیم ما ارایشگریم
ا/ت:عا سلام
+سلام خانم بشینید صندلی تا کار هامون رو شروع کنیم
ا/ت:سر تکون دادم جلو آیینه و صندلی نشستم
+کار هاشون رو شروع کردن یکیش موهاشو درس میکرد یکی آرایش میکرد یکی ناخن هاشو میرسیدن
یونگی:حاضر بودم بع خودم تو آیینه نگا کردم خوشگل شده بودم به نظرت ا/ت الان چیکار میکنه یک ساعت مونده بود عروسی راه اومدم خونشون تا برش دارم
ا/ت:دیگه واقعا رو مخم بود کار هاشون موهام رو دو ساعته میخواد درس کنه به خدا موهای من کوتاه هس تا گردنم چرا اینارو ول نمیکنید تو هم بسه اینقد آرایشم میکنید بعد ۱ ساعت تموم میشه
+خانم یکمم صبر کنید تموم میشه
ا/ت:نمیخوام کافیه همین اینا خوبه بسه
+دیگه چیزی نگفتن تقریبا تموم شده بودن خانم بزارین رژتون هم بزنم تمومه
ا/ت:زود باش
+چشم رژ رو زد رف کنار تعظیم کرد
ا/ت:ممنون
+بعد از احترام رفتن
ا/ت:اجوماااااا
اجوما:زودواومد اتاق بله دخترم چیزی شده
ا/ت:بیا کمک کن این لباس رو بپوشم خیلی سنگینه( عکسش رو میزارم بازم اسلاید آخر هس(
اجوما:اوک 😂
ا/ت:با کمک اجوما لباس رو به زور پوشیدم زیپش رو بست تموم شده بودم
اجوما:خیلی خوشگل شدی دخترم ایشالا خوش بخت بشی
ا/ت:بله خیلی خوشبختم دارم با کسی ازدواج میکنم که هیچ دوسش ندارم
یونگی:رسیدم درو زدم
خدمتکار:درو باز کرد سلام آقا بفرمایید
یونگی:سرش رو تکون داد رف تو ا/ت کجاس
خدمتکار:اتاقشون هستن خانم تازه تموم شدن
یونگی:باشه رف سمت اتاق درو زد
ا/ت:بیا تو
یونگی:رفتم تو همین که دیدمش خشکم زد اون واقعا ا/ت نبود خیلی خوشگل شده بود از اون چیزی که فک میکردم بیشتر خوشگل شده بود
ا/ت:الو به چی نگاه میکنی
یونگی:عا...چیزه تموم شدی بریم
ا/ت:اره بریم
اجوما:خب عزیزم برو دست تکون داد رف بیرون
یونگی:میخوای کمک کنم برا راه رفتن
ا/ت:اگه زحمت نشه هره کمک کن راه برم نمیتونستی اون یکی لباس ها انتخاب کنی یا باید اینقد سنگینش رو انتخاب میکردی که توش حتی نمیتونم تکون بخورم
یونگی:باشه بابا اینقد نحرف حداقل امروز رو
ا/ت:اداش رو در اورد خیار(زیر لب
یونگی:شنیدم ولی ترجیح میدم نشنوم
ا/ت:دیگه چیزی نگف
یونگی:دستش گرفتم کمک کردم راه بره در ماشین رو باز کردم بشینه نشست منم نشستم روندم
۳۷.۰k
۰۱ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.