وقتی عاشق مدیرت میشی پارت 8(بخدا امتحان داشتم کم نوشتم)😭
مامان: من..... من برات دختر دیگه ای رو در نظر گرفتم، نمیتونم تو رو با یه دختری که اصالت نداره و اصلو و نسب نداره ببینم......
باید با این دختر بهم بزنی(ناراحت)
کوک:اما.... اما من عاشقشم نمیتونم این کار کنم، فکر میکردم قبول کنی، تو از کجا میدونی من عاشق اون دختره باشم ها...
تو... آره تومثل بابا فک میکنی فقط میگی پول پول... اینجوریه منم دیگه نمیخوام ببینمتون
این زندگی که داریم فقط پول هیچ عشقی در کار نیست... همه همو بخاطره پول میخوایم(بغض) (نویسنده:آره همه همو بخاطر پول میخوان)
مامان:اما...
کوک سریع رفت بیرون و رفت سمت ماشین...
رسیدن خونه .. کوک بدون هیچ صحبتی
رفت سمت اتاقش و بغضش ترکید
کوک:چرا .... همیشه با من مخالفن (با گریه)
یون جی ویو
دلم تنگ شده بودو میخواستم به کوک زنگ بزنم اما جواب نداد ۲۰ بار زنگ زدم ولی جواب نداد .... نکنه اتفاقی براش افتاده
خدمتکار جونگ کوک ویو
میخواستم برم اتاق آقا که دیدم.....
کپی ممنوع❌
شرط ۱۲ لایک و ۵ کامنت
باید با این دختر بهم بزنی(ناراحت)
کوک:اما.... اما من عاشقشم نمیتونم این کار کنم، فکر میکردم قبول کنی، تو از کجا میدونی من عاشق اون دختره باشم ها...
تو... آره تومثل بابا فک میکنی فقط میگی پول پول... اینجوریه منم دیگه نمیخوام ببینمتون
این زندگی که داریم فقط پول هیچ عشقی در کار نیست... همه همو بخاطره پول میخوایم(بغض) (نویسنده:آره همه همو بخاطر پول میخوان)
مامان:اما...
کوک سریع رفت بیرون و رفت سمت ماشین...
رسیدن خونه .. کوک بدون هیچ صحبتی
رفت سمت اتاقش و بغضش ترکید
کوک:چرا .... همیشه با من مخالفن (با گریه)
یون جی ویو
دلم تنگ شده بودو میخواستم به کوک زنگ بزنم اما جواب نداد ۲۰ بار زنگ زدم ولی جواب نداد .... نکنه اتفاقی براش افتاده
خدمتکار جونگ کوک ویو
میخواستم برم اتاق آقا که دیدم.....
کپی ممنوع❌
شرط ۱۲ لایک و ۵ کامنت
۱۱.۴k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.