ازدواج اجباری 14
ویو ا/ت
یه جوری منو نگاه می کرد این منو میترسونه
٪خب پاشو بریم تو اتاق
با این حرفش قلب داشت ایست میکرد
یعنی چی یعنی همونی که کوک گفت میشه؟
ویو کوک
فال گوش وایستاده بودم که ببینم چی میگن که مامان بزرگم از قد و وزن و سن اون پرسید واقعا خیلی فیوریت بود
که فهمیدم گفت بیاد تو اتاق استرس ورم داشت
٪سریعتر برو
ویو ا/ت
رفتیم تو اتاق که گف
٪لباساتو در بیار
+چ..چی
_ا/ت لج نکن در بیار
+و..ولی
_ولی نداریم (چشم قره)
نزدیک بود بقض کنم داشتم لباسامو در میآوردم که دیدم داره ازم عکس میگیره
٪چرا اینجوری نگا میکنی؟ (روبه ا/ت)بیاد به پدر بزرگشم نشون بدم اون وارث اصلیه
_ولی شما گفتید که...
٪(حرف کوک رو قطع میکنه )اون واشه اون موقع بود حالا برو رو تخت میخوام فیلم بگیرم
^خانم آقا کارتون دارن
٪ول یمن کار مهمی دارم
^بهشون اینو گفتم ولی گفتن این فوری تره از کار شماست
٪باشه(پاشد رفت)
ویو ا/ت
تا رفت زدم زیر گریه نشستم رو زانو هام
کوک دوید سمتم
_ا/ت من فکر نمی کردم اینجوری بشه
+برو کنار
_پاشو بریم از اینجا
+گفتم تنهام بزار
_من ماشینم لباساتو پوشیدی بیا برات همه چیو توضیح بدم(درو بست )
ویو ا/ت
از همشو متنفرم مطمعنم کوک میدونست اه
لباسامو پوشیدم رفتم بیرون تو ماشین
_ببین
+هیچی نمیخوام بشنوم...
ادامه دارد....
میدونم خیلی دیر به دیر میزارم ول یامتحان دارم به خدا🧝♀✨
یه جوری منو نگاه می کرد این منو میترسونه
٪خب پاشو بریم تو اتاق
با این حرفش قلب داشت ایست میکرد
یعنی چی یعنی همونی که کوک گفت میشه؟
ویو کوک
فال گوش وایستاده بودم که ببینم چی میگن که مامان بزرگم از قد و وزن و سن اون پرسید واقعا خیلی فیوریت بود
که فهمیدم گفت بیاد تو اتاق استرس ورم داشت
٪سریعتر برو
ویو ا/ت
رفتیم تو اتاق که گف
٪لباساتو در بیار
+چ..چی
_ا/ت لج نکن در بیار
+و..ولی
_ولی نداریم (چشم قره)
نزدیک بود بقض کنم داشتم لباسامو در میآوردم که دیدم داره ازم عکس میگیره
٪چرا اینجوری نگا میکنی؟ (روبه ا/ت)بیاد به پدر بزرگشم نشون بدم اون وارث اصلیه
_ولی شما گفتید که...
٪(حرف کوک رو قطع میکنه )اون واشه اون موقع بود حالا برو رو تخت میخوام فیلم بگیرم
^خانم آقا کارتون دارن
٪ول یمن کار مهمی دارم
^بهشون اینو گفتم ولی گفتن این فوری تره از کار شماست
٪باشه(پاشد رفت)
ویو ا/ت
تا رفت زدم زیر گریه نشستم رو زانو هام
کوک دوید سمتم
_ا/ت من فکر نمی کردم اینجوری بشه
+برو کنار
_پاشو بریم از اینجا
+گفتم تنهام بزار
_من ماشینم لباساتو پوشیدی بیا برات همه چیو توضیح بدم(درو بست )
ویو ا/ت
از همشو متنفرم مطمعنم کوک میدونست اه
لباسامو پوشیدم رفتم بیرون تو ماشین
_ببین
+هیچی نمیخوام بشنوم...
ادامه دارد....
میدونم خیلی دیر به دیر میزارم ول یامتحان دارم به خدا🧝♀✨
۲۴.۵k
۱۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.