پارت ۵۲
پارت ۵۲
#دیانا
صبح بیدار شدم مرخص شدم تا بریم ویلا بچه ها هم بیان
رسیدیم با ارسلان رفتیم بالا
رو تخت دراز کشیدیم دوتامون .
د. عشقم
ا. جونم
د. امروز بریم شهربازی
ا. اره نفسم
د. قربونت بشم
ا. فداتشم.
یهو ارسلان روم خیمه زد لبشو گذاشت رو لبم.
#محراب
صبح با بچه ها پاشیدیم رفتیم ویلا
محراب. من برم ببینم دیانا و ارسلان کجا هستند
رضا . منم میام
ممد. بیا همون بریم
رفتیم درو باز کردیم
با چیزی ک دیدیم همه تعجب کردیم
دیدیم ارسلان رو دیانا دارن لب میگرن ..
محراب . اهم اهم
ا. بیشورا در زدن بلند نیستید
ع. او رل زدن .
بچه ها. مبارک
د . مرسی گمشید
ر. بریم به کارشون ادامه بدن
د. گمشید حمال ها
رفتیم بیرون
محراب. هی من سینگلم
#دیانا
صبح بیدار شدم مرخص شدم تا بریم ویلا بچه ها هم بیان
رسیدیم با ارسلان رفتیم بالا
رو تخت دراز کشیدیم دوتامون .
د. عشقم
ا. جونم
د. امروز بریم شهربازی
ا. اره نفسم
د. قربونت بشم
ا. فداتشم.
یهو ارسلان روم خیمه زد لبشو گذاشت رو لبم.
#محراب
صبح با بچه ها پاشیدیم رفتیم ویلا
محراب. من برم ببینم دیانا و ارسلان کجا هستند
رضا . منم میام
ممد. بیا همون بریم
رفتیم درو باز کردیم
با چیزی ک دیدیم همه تعجب کردیم
دیدیم ارسلان رو دیانا دارن لب میگرن ..
محراب . اهم اهم
ا. بیشورا در زدن بلند نیستید
ع. او رل زدن .
بچه ها. مبارک
د . مرسی گمشید
ر. بریم به کارشون ادامه بدن
د. گمشید حمال ها
رفتیم بیرون
محراب. هی من سینگلم
۱۱.۲k
۱۸ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.