🌑🩸پارت 19🩸🌑

🌑🩸پارت 19🩸🌑

ادامه))


کوک: چی 😳

لیا: اره😊

بعد کوک پرید تو بغلم منو بلند کرد نایلی هم هورا هورا میکرد منم از بغل کوک اومدم بیرون و نایلی رو بغل کردم بعدا کوک گفت پس عروسی و تعیین جنسیتو با هم میگیریم منم گفتم اره خوبه بعدم از کوک اجازه گرفتم بریم باشگاه
لیا: کوک میزاری بریم باشگاه
کوک: نه
لیا: تورو خدا🥺
کوک: نه نه نه
لیا: خونتو میخورم ها🥺
کوک: بخور
منم سری پریدم تو گردنش که کوک گفت
کوک: لیا نایلی
منم سری از گردن کوک اومدم بیرون
لیا: چرا
کوک: هیچ کس نباید بفهمه تو و لیزا خون اشامید
لیا: راس میگی وایی😨
کوک: نگران نباش 😊
لیا: باشه😊
بعدم رفتیم پایین منم به نایلی گفتم فردا میریم باشگاه منم رفتم یواشکی خون ریختم تو لیوان و رفتم نشستم سر میزه جلوی تلویزیون و چندتا چیپسم آواردم و نشستم و فیلم ترسناک نگاه کردم بعدم نایلی اومد کنارم و باهم فیلم دیدیم کوک هم رفته بود به کار های مافیایش برسه🙄
بعدم رفتم به نایلی غذا درست کردن نایلی خیلی خوب یاد میگیره 🤩 بعدم شب شده بود منم با کمک نایلی غذارو درست کردم و چیدم سر میز و منتظر کوک موندم و کوک هم بعداز چند مین اومد و غذامونو خوردیم بعدم رفتیم خوابیدی
پرشه زمانی به 5ماه بعدم✨⭐

تو این 5 ماه خیلی کوک بهم خیلی میرسید و همین طور نایلی امروز روزه عروسی و تعیین جنسیت بچه هست و من و نایلی و لیزا و رینا و بکیون و کوک رفتیم برای لباس خریدن......... ادامه دارد

حمایت ⭐کوووووو♡☆
بای✦✧