چرا

همیشه بهم میگید خیلی دیر پارت میدی حالا که کاری نداری چرا پارت نمیدی و اینا . اول از همه کاملا درک میکنم وقتی با یه داستان پیش میای د بعد یه دفعه متوقف میشه چه حس بدی داره انگار که توی ناخوداگاهت همش استرس داری . حالا اجازه بدید بهانه قانع کنندمو بگم 🙃 یک کتاب یا یک داستان برای نویسنده یعنی زندگیش یعنی احوالش یعنی احساساتش و هرچی که توی زندگی تجربه کنه توی نوشتنش هم تاثیر میذاره . شاید بدونید که مرگ سیریوس حاصل این بود که رولینگ یکی از عزیزانش رو از دست داد (فک کنم مادرش بود ) و همه هم میدونیم مرگش چقدر برای همه مون دردناک بود . من نمیخوام وضعیت روحیم داستانم رو خراب کنه یا شما رو نا امید کنه . به اندازه کافی بخش هایی از داستان غمگین هست که نخوام بدترش کنم . پس صبر کردم تا یکم حالم بهتر بشه بعد براتون پارت بنویسم . و اینکه ممنون بابت اینکه با تمام این تاخیر ها بازم تحملم میکنید ❤️