🥀 ال ک س ا و آدم ه ای ع ج ی ب 🥀
🥀 الکسا و آدم های عجیب 🥀
#پارت_اول
کلافه گوشیمو برداشتم و روی کاناپهی ویلامون نشستم
همینطور داشتم تو فضای مجازی کانالا رو بالا پایین میکردم که چشمم به یه خبر افتاد .. خیلی وحشتناک بود !
طبق گفته ی داخل خبر : بعضی آدمهایی هستن که عجیب و غریبن .. مثلا یکیش با ظاهر عروسک نمدیه ولی شبا تبدیل به عرسکی میشه که مثل آدمه .. یکی دیگش هم توان نامرئی شدن داره و یکی دیگش نیز خواصیت ارواحی ! یکیش هم با اینکه بچس ولی عقل خیلی فولی داره ! و و و .. ملکهی همهی این آدمها یه زن خونآشامه که دارای یک بچهی خونآشامه ..
واقعا خیلی خبر عجیب و ترسناکی بود !
پیام خبری رو سیو کردم و بعد از گذاشتن گوشیم روی میز ، سریع رفتم حیاط ویلا و روی تاب آهنی نشستم
هر موقع که قصد فکر کردن داشتم باید دور و برم خلوت باشه ..
آخه چجور ممکنه این نوع آدمهایی باشه ؟!
اصلا ریشهی این آدما چی میتونه باشه ؟
یهو صدای داداشم منو از فکر و خیالاتم کشید بیرون
- الکسا چیه باز تو فکری ؟
من با داداشم خیلی راحت بودم و مطمئن بودم که اگه این چیزی که فهمیدمو بهش بگم و بگم که به کسی نگه ، نمیگه !
پس شروع کردم به گفتن خبری که چند مین پیش فهمیدم
بچها همونطور که کفتم این رمان توی سروشه اگع خوندینش دگ نخونینش البت به خدتون ربط دارع*-*
و اینکه پارت بعدیو فردا میزارم•-•
#پارت_اول
کلافه گوشیمو برداشتم و روی کاناپهی ویلامون نشستم
همینطور داشتم تو فضای مجازی کانالا رو بالا پایین میکردم که چشمم به یه خبر افتاد .. خیلی وحشتناک بود !
طبق گفته ی داخل خبر : بعضی آدمهایی هستن که عجیب و غریبن .. مثلا یکیش با ظاهر عروسک نمدیه ولی شبا تبدیل به عرسکی میشه که مثل آدمه .. یکی دیگش هم توان نامرئی شدن داره و یکی دیگش نیز خواصیت ارواحی ! یکیش هم با اینکه بچس ولی عقل خیلی فولی داره ! و و و .. ملکهی همهی این آدمها یه زن خونآشامه که دارای یک بچهی خونآشامه ..
واقعا خیلی خبر عجیب و ترسناکی بود !
پیام خبری رو سیو کردم و بعد از گذاشتن گوشیم روی میز ، سریع رفتم حیاط ویلا و روی تاب آهنی نشستم
هر موقع که قصد فکر کردن داشتم باید دور و برم خلوت باشه ..
آخه چجور ممکنه این نوع آدمهایی باشه ؟!
اصلا ریشهی این آدما چی میتونه باشه ؟
یهو صدای داداشم منو از فکر و خیالاتم کشید بیرون
- الکسا چیه باز تو فکری ؟
من با داداشم خیلی راحت بودم و مطمئن بودم که اگه این چیزی که فهمیدمو بهش بگم و بگم که به کسی نگه ، نمیگه !
پس شروع کردم به گفتن خبری که چند مین پیش فهمیدم
بچها همونطور که کفتم این رمان توی سروشه اگع خوندینش دگ نخونینش البت به خدتون ربط دارع*-*
و اینکه پارت بعدیو فردا میزارم•-•
۳.۱k
۲۲ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.