رمان ماه تاریک پارت ۳
+سینا رفت برامو سه تا شیرکاکائو گرفت اورد ولی معلوم نیست اون گوساله کجاست
کامران:سعععلام
(کامرا- صدف+)
+بیا پیدا شد
کامران:کی پیدا شد
صدف:گوساله
کامران:اها...خب بچه ها قرارچیه؟
+یعنی چی قرارچیه؟
-با تو بودم؟
+جمع بستی
-اها صدف راستی برو توپ بسکتبالو از اقا رحیمی بگیر بگو میخوایم بازی کنیم
+چرا من؟
-چون اون به حرف تو گوش میده
+پوففف باشه......رفتم توپو از رحیمی گرفتم...بیا برو گمشو نبینمت
-نمیای بازی؟
+من؟
-ن پ من تو مگه بلد نیستی یادمه یه بار باهات بازی کردم
+اوکی بیا ببینم چی تو چنته داری....پسره ی شاسگول ۳سال بسکتبال رفتما....بازیو شروع کردم ولی همون اول یه گل خوردم
ادامه دادیمو تونستم یدونه دیگه بخورم
-خانم خشگله همه ی زورت همین بود؟دو هیچ؟
+الان بهت میگم.....رفتم جلو و یه گل خفن تو سبدش کاشتم ولی...
-هه اگه بزارم....دنبالش رفتم وقتی اون پرید من پشتش بودم که خورد بهم و با مغز افتاد زمین...تپ زدم زیر خنده
+ایییییی
-چته سوسول
+پامممم کامران میسوزه
-نگا کردم دیدم خون میاد شتت
+شتتتت سنجاق قفلی
کامران:سعععلام
(کامرا- صدف+)
+بیا پیدا شد
کامران:کی پیدا شد
صدف:گوساله
کامران:اها...خب بچه ها قرارچیه؟
+یعنی چی قرارچیه؟
-با تو بودم؟
+جمع بستی
-اها صدف راستی برو توپ بسکتبالو از اقا رحیمی بگیر بگو میخوایم بازی کنیم
+چرا من؟
-چون اون به حرف تو گوش میده
+پوففف باشه......رفتم توپو از رحیمی گرفتم...بیا برو گمشو نبینمت
-نمیای بازی؟
+من؟
-ن پ من تو مگه بلد نیستی یادمه یه بار باهات بازی کردم
+اوکی بیا ببینم چی تو چنته داری....پسره ی شاسگول ۳سال بسکتبال رفتما....بازیو شروع کردم ولی همون اول یه گل خوردم
ادامه دادیمو تونستم یدونه دیگه بخورم
-خانم خشگله همه ی زورت همین بود؟دو هیچ؟
+الان بهت میگم.....رفتم جلو و یه گل خفن تو سبدش کاشتم ولی...
-هه اگه بزارم....دنبالش رفتم وقتی اون پرید من پشتش بودم که خورد بهم و با مغز افتاد زمین...تپ زدم زیر خنده
+ایییییی
-چته سوسول
+پامممم کامران میسوزه
-نگا کردم دیدم خون میاد شتت
+شتتتت سنجاق قفلی
۲.۹k
۲۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.