گناهـکار pat 34::
ارسلان،رفتم جلو،
دیانا:ببین دست به من نزن،
ارسلان:یه پروانه،که رویه لبه گاز نشسته بود برداشتم،خیلی خوشگلی،
دیانا،خاک تو سرت،منم گفتم با منه
ارسلان،پاشو برو دلت درد میکنه،
دیانا،ایش،رفتم جلو تلویزیون نشستم،و
ارسلان:قهر کرد خانوم،
دیانا؛اع،اع،چرا تهمت میزنی،
ارسلان:راسته،دیگه,،رفتم کنار دیانا نشستم،
دیانا:اع،حوصلم سر رفت،
ارسلان:فیلم نگاه میکنی
اره،
خب پس وایسا بزنم،فقط من مث دخترا نیستم که فیلم عاشقانه نگاه کنم ،پایه آیی
بزن،
خب،شروع شد
دیانا:اسم فیلمش،
ارسلان:آنابل
دیانا،یا حضرت
شروع شد ارسلان،
اره،
دیانا: ارسلان من پشتت بشینم،
جان
خب شاید بترسم
خب،برو،
دیانا:ارسلاااان
چیههه،
یه پتو میاری،
اره،رفتم از رو تخت یه پتو برداشتم اوردم،بیا،
دیانا: ارسلان،
هوم
میگم میشه جلو باشم
وای دیانا از الان داری میترسی
نه بابا میخوام جلو باشم دقیق ببینم،
باشع،بیا جلو،خب
دیانا: ارسلان،
دیانا،چیههههه،
میگم رو پات بخوابم،
اره سرتو بزار رو پام پتو و هم بنداز رو خودت،
باشع،
ارسلان:الان سرشو از تنش جدا میکنه دیانا،
هومم،
یه نگاه کردم،به دیانا،
دیاناااااااااااا
هوم
داری اونور نگاه میکنه،
نه بابا
ترسوو😉😏
نخیرم،بیا الان میشنم جلوت،و مستقیم نگاه میکنم،
آفرین،
اع،دیدی دیانا،سر شو از بدنش جدا کرد،
ها...اره اره
ارسلان:فهمیدم دیانا داره یه کاری میکنه،اروم نگاهش کردم،
دیانا،اره بابا،اینجوریم ترسناک نیست
ارسلان،چشماتو بستیییی،دیگه خیلی ترسوییی،واییییی،
دیانا،اع،بابا خب میترسم،
ارسلان:پاشو بابا تو مال این فیلم ما نیستی،
دیانا،خ..ب.ب،وییییییث،پریدم بغل ارسلان
ارسلان،دیانا؟
بابا مرده،گوش زنه رو جدا کرد
ارسلان،ببرمت بالا،
اره،بدو پاشو بریم،
ارسلان،میخ.استم بلند شدم،که
لایک کامنت کنید،کامنت،ها۸۰۰تا بشه،دیدن بد قولی نکردم،
دیانا:ببین دست به من نزن،
ارسلان:یه پروانه،که رویه لبه گاز نشسته بود برداشتم،خیلی خوشگلی،
دیانا،خاک تو سرت،منم گفتم با منه
ارسلان،پاشو برو دلت درد میکنه،
دیانا،ایش،رفتم جلو تلویزیون نشستم،و
ارسلان:قهر کرد خانوم،
دیانا؛اع،اع،چرا تهمت میزنی،
ارسلان:راسته،دیگه,،رفتم کنار دیانا نشستم،
دیانا:اع،حوصلم سر رفت،
ارسلان:فیلم نگاه میکنی
اره،
خب پس وایسا بزنم،فقط من مث دخترا نیستم که فیلم عاشقانه نگاه کنم ،پایه آیی
بزن،
خب،شروع شد
دیانا:اسم فیلمش،
ارسلان:آنابل
دیانا،یا حضرت
شروع شد ارسلان،
اره،
دیانا: ارسلان من پشتت بشینم،
جان
خب شاید بترسم
خب،برو،
دیانا:ارسلاااان
چیههه،
یه پتو میاری،
اره،رفتم از رو تخت یه پتو برداشتم اوردم،بیا،
دیانا: ارسلان،
هوم
میگم میشه جلو باشم
وای دیانا از الان داری میترسی
نه بابا میخوام جلو باشم دقیق ببینم،
باشع،بیا جلو،خب
دیانا: ارسلان،
دیانا،چیههههه،
میگم رو پات بخوابم،
اره سرتو بزار رو پام پتو و هم بنداز رو خودت،
باشع،
ارسلان:الان سرشو از تنش جدا میکنه دیانا،
هومم،
یه نگاه کردم،به دیانا،
دیاناااااااااااا
هوم
داری اونور نگاه میکنه،
نه بابا
ترسوو😉😏
نخیرم،بیا الان میشنم جلوت،و مستقیم نگاه میکنم،
آفرین،
اع،دیدی دیانا،سر شو از بدنش جدا کرد،
ها...اره اره
ارسلان:فهمیدم دیانا داره یه کاری میکنه،اروم نگاهش کردم،
دیانا،اره بابا،اینجوریم ترسناک نیست
ارسلان،چشماتو بستیییی،دیگه خیلی ترسوییی،واییییی،
دیانا،اع،بابا خب میترسم،
ارسلان:پاشو بابا تو مال این فیلم ما نیستی،
دیانا،خ..ب.ب،وییییییث،پریدم بغل ارسلان
ارسلان،دیانا؟
بابا مرده،گوش زنه رو جدا کرد
ارسلان،ببرمت بالا،
اره،بدو پاشو بریم،
ارسلان،میخ.استم بلند شدم،که
لایک کامنت کنید،کامنت،ها۸۰۰تا بشه،دیدن بد قولی نکردم،
۸۶.۰k
۲۷ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹۴۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.