painful love part 35
+پس چی؟
_اول باید جوابمو بدی....اگه واقعیتو بگی بهت نشون میدم
+خو..خوب...آرع..آرع بخاطر تو اومدم
_میدونستم
+خوب حالا نشونم بده
_بهت نشون میدم ولی فعلا کارمون مونده
از حرفلش چیزی متوجه نشدم
دستمو گرفت و با خودش منو میکشوند
_بیبی چشاتو ببند هروقت گفتم باز کن
خیلی وقت بود به این حرف زدنش تنگ شده بود...
چشامو بستم که دیگه متوقف شدیم
_خوب اکه آماده باشی میگم باز کنی
+اوهوم
_باز کن
وقتی چشامو باز کردم جای خلوتی ار حیاط بود که هر چهرتاشونو دیدم دستامو جلوی صورتم گرفتم ولی همون دوتا بچه هارو دیدم که با ذوق بهم نگاه میکردن دختره بهم گفت خاله
هرکدومشون رو بقل کردم
+دلم..براتون تنگ شده
_اول باید جوابمو بدی....اگه واقعیتو بگی بهت نشون میدم
+خو..خوب...آرع..آرع بخاطر تو اومدم
_میدونستم
+خوب حالا نشونم بده
_بهت نشون میدم ولی فعلا کارمون مونده
از حرفلش چیزی متوجه نشدم
دستمو گرفت و با خودش منو میکشوند
_بیبی چشاتو ببند هروقت گفتم باز کن
خیلی وقت بود به این حرف زدنش تنگ شده بود...
چشامو بستم که دیگه متوقف شدیم
_خوب اکه آماده باشی میگم باز کنی
+اوهوم
_باز کن
وقتی چشامو باز کردم جای خلوتی ار حیاط بود که هر چهرتاشونو دیدم دستامو جلوی صورتم گرفتم ولی همون دوتا بچه هارو دیدم که با ذوق بهم نگاه میکردن دختره بهم گفت خاله
هرکدومشون رو بقل کردم
+دلم..براتون تنگ شده
۵.۶k
۱۰ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.