فیک قرار تصادفی من باعشق زندگیم
«پارت:۳۲»
سوبین: کوک دوست دخترت چه دست سنگینی داره صورتم سوخت.
سوآه: مرض داری؟؟؟؟
کوک: آروم باش چیزیت که نشد؟
سوآه: نخیر ولی این کیه؟
کوک: این سوبینه دوستم گیریمور و آرایشگره برای مراسم فردا شب اومده تا درستت کنه.
سوآه: از الان؟
کوک: اومده وسایلش و آماده کنه.
سوبین: ببخشید ترسیدی.
سوآه: اشکال نداره اما یبار دیگه تکرارش کنی دلیلی نمیبینم نزنمت.
سوبین: باش.
رفتیم داخل عمارت.
خدمتکارا گفتن شام حاضره.
رفتیم دور میز نشستیم.
غذامون تقریبا تموم شده بود.
که یه دفعه صدای زنگ گوشی اومد.
سوبین: اوه تهیونگ زنگ زده ....یه لحظه منو ببخشید.
از سر میز بلند شد و رفت طرف حیاط تا جواب تلفنشو بده.
خشکم زد.
تهیونگ؟؟؟؟ نکنه تهیونگ خودم باشه؟؟ نمیتونم صبر کنم باید وقتی با سوبین تنهابودم ازش بپرسم.
کوک خیلی خونسرد غذاشوخورد و اومد دستمو گرفت و کشیدم و بردم طرف سوبین.
کوک: سوبین من و سوآه میریم بخوابیم توام یه اتاقی بگو آماده کنن برات برو بخواب.
سوبین: باش کوک.
دوباره کشید و برد اتاق.
کوک: حالت خوبه؟
سوآه: اره خوبم.
روی تخت دراز کشیدم و رفتم زیر پتو.
کوک: من میرم حموم بیام تو بخواب.
سوآه: باشه.....
(نظر بدید)
سوبین: کوک دوست دخترت چه دست سنگینی داره صورتم سوخت.
سوآه: مرض داری؟؟؟؟
کوک: آروم باش چیزیت که نشد؟
سوآه: نخیر ولی این کیه؟
کوک: این سوبینه دوستم گیریمور و آرایشگره برای مراسم فردا شب اومده تا درستت کنه.
سوآه: از الان؟
کوک: اومده وسایلش و آماده کنه.
سوبین: ببخشید ترسیدی.
سوآه: اشکال نداره اما یبار دیگه تکرارش کنی دلیلی نمیبینم نزنمت.
سوبین: باش.
رفتیم داخل عمارت.
خدمتکارا گفتن شام حاضره.
رفتیم دور میز نشستیم.
غذامون تقریبا تموم شده بود.
که یه دفعه صدای زنگ گوشی اومد.
سوبین: اوه تهیونگ زنگ زده ....یه لحظه منو ببخشید.
از سر میز بلند شد و رفت طرف حیاط تا جواب تلفنشو بده.
خشکم زد.
تهیونگ؟؟؟؟ نکنه تهیونگ خودم باشه؟؟ نمیتونم صبر کنم باید وقتی با سوبین تنهابودم ازش بپرسم.
کوک خیلی خونسرد غذاشوخورد و اومد دستمو گرفت و کشیدم و بردم طرف سوبین.
کوک: سوبین من و سوآه میریم بخوابیم توام یه اتاقی بگو آماده کنن برات برو بخواب.
سوبین: باش کوک.
دوباره کشید و برد اتاق.
کوک: حالت خوبه؟
سوآه: اره خوبم.
روی تخت دراز کشیدم و رفتم زیر پتو.
کوک: من میرم حموم بیام تو بخواب.
سوآه: باشه.....
(نظر بدید)
۱۰.۹k
۲۰ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۷۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.