دبیرستان عشق
دبیرستان عشق
پارت ۴
ویو ته
امروز قرار بود بعد مدرسه ساعت ۸ بریم پاساژ که برا هانیا کادو بخریم مدرسه تموم شده بود ولی من باید میرفتم سر کار رفتم خونه لباسمو عوض کردم سوار دو چرخه شدم که برم سر کار تو راه بودم که یه ماشین داشت با سرعت زیاد میومد پاهامو تند کردم ولی نه سرعتش خیلی تند تر از چیزی بود که فکرد میکردم ماشین خورد به دوچرخه سیاهی مطلق
بیمارستان
گوشی ته رو گرفتن اخرین شمارش شما ره کوک بود کوک رو اوردن بیمارستان کوک داشت گریه می کرد بدجور ماشین خورده بود
کوک: دعا کن ... دعا کن زنده بمونه وگرنه با دستای خودم خفت میکنم عوضی
راننده: ببخشید واقعا ببخشید هرچی پولش بشه میدم
که دکتر اومد
دکی: شانس اورید بیمار خیلی حالش بد نیست و خدارو شکر شکستگی نداره بیمار خیلی قویه میتونید الان ببریدش
کوک: ممنون
راننده رفت پولو پرداخت کرد
کوک : ته خوبی
ته: اره بابا خوبم بریم برا هانیا خرید کنیم
کوک: نمیشه اذیت میشی
ته: نه اذیت نمیشم بریم
کوک : اوووووف باشه
ته: اول بریم من لباسمو عوض کنم
ته زنگ زد به مدیرش
ته :سلام
مدیر :سلام پسرم امروز نیومدی
ته: عا ببخشید من امروز تو راه بودم یهو ماشین با سرعت اومد بهم خورد و تصادف کردیم ولی خدارو شکر جاییم نشکسته ولی بهتره امروز نیام
مدیر: اره اره پسرم بهتره استراحت کنی من مزاحمت نمیشم برو استراحت کن خدافظ
ته: خدافظ
پایان مکالمه
ته: بریم ؟
کوک: بریم
بای
پارت ۴
ویو ته
امروز قرار بود بعد مدرسه ساعت ۸ بریم پاساژ که برا هانیا کادو بخریم مدرسه تموم شده بود ولی من باید میرفتم سر کار رفتم خونه لباسمو عوض کردم سوار دو چرخه شدم که برم سر کار تو راه بودم که یه ماشین داشت با سرعت زیاد میومد پاهامو تند کردم ولی نه سرعتش خیلی تند تر از چیزی بود که فکرد میکردم ماشین خورد به دوچرخه سیاهی مطلق
بیمارستان
گوشی ته رو گرفتن اخرین شمارش شما ره کوک بود کوک رو اوردن بیمارستان کوک داشت گریه می کرد بدجور ماشین خورده بود
کوک: دعا کن ... دعا کن زنده بمونه وگرنه با دستای خودم خفت میکنم عوضی
راننده: ببخشید واقعا ببخشید هرچی پولش بشه میدم
که دکتر اومد
دکی: شانس اورید بیمار خیلی حالش بد نیست و خدارو شکر شکستگی نداره بیمار خیلی قویه میتونید الان ببریدش
کوک: ممنون
راننده رفت پولو پرداخت کرد
کوک : ته خوبی
ته: اره بابا خوبم بریم برا هانیا خرید کنیم
کوک: نمیشه اذیت میشی
ته: نه اذیت نمیشم بریم
کوک : اوووووف باشه
ته: اول بریم من لباسمو عوض کنم
ته زنگ زد به مدیرش
ته :سلام
مدیر :سلام پسرم امروز نیومدی
ته: عا ببخشید من امروز تو راه بودم یهو ماشین با سرعت اومد بهم خورد و تصادف کردیم ولی خدارو شکر جاییم نشکسته ولی بهتره امروز نیام
مدیر: اره اره پسرم بهتره استراحت کنی من مزاحمت نمیشم برو استراحت کن خدافظ
ته: خدافظ
پایان مکالمه
ته: بریم ؟
کوک: بریم
بای
۴.۴k
۰۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.