ویوا/ت"
ویوا/ت"
وقتی رفتم توی آشپز خونه از بوی غذا حالم بهم خورد و با شتاب به سمت دستشویی رفتم و بالا آوردم که میا از مشت در میگفت حالت خوبه
ا/ت:اره خوبم
میا:خوبه فکر کنم برای اینکه خیلی کار میکنی بدنت کم اورده
ا/ت:اره فکر کنم
میا:باشه هرچی لازم داشتی بگو بهم
ا/ت:باشه
بعد از چند دقیقه رفتم بیرون و ظرف های نهار رو درست میکردم
که حواسم پرت شد و ظرف از دستم افتاد و جیغ بلندی کشیدم که صداش توی کل عمارت پیچید
ویوکوک"
امروز به همه خدمتکار ها مرخصی داده بودم به غیر از ا/ت میا و اجوما
داشتم قهوهمو میخوردم و به کارهای انبار رسیدگی میکردم که صدای شکسته شدن و جیغ یکی رو شنیدم
یا سرعت سمت آشپزخونه رفتم دیدم ا/ت
از ترس وایستاده و به ظرف ها نگاه میکنه
کوک:حواست کجاس نگاه چیکار کردی
ا/ت:ارباب الا..ن خو..خودم جمعش میکنم
ویوا/ت"
میخاستم گندی که به بار زدمو خم شم جمع کنم که سرم گیج رفت و افتادم فقط تنها چیزی یادم بود صدای کوک بود که اسممو صدا میزد
ویو کوک"
به از حرفم ا/ت میخاست ظرف هارو جمع کنه که از حال رفت
کوک:ا/تتت ا/تتت حالت خوبه(نگران)
اجوما و میا با صدا سریع خودشونو رسوندن
اجوما:چیشد
میا:ا/ت ا/ت عزیزم پاشوو
کوک:یه جای اینا زنگ بزن دکتر جانگ بیاد
دکتر جانگ آمد و ا/ت رو معاینه کرد و با اخم بهم نگاه کرد
دکترجانگ:آقای جئون چرا توی این چنین شرایطی مواظبش نیستین
کوک:شرایط شرایط چی؟(نگران)
دکترجانگ:خانمتون ۲ هفته باردارن باید مراقبشون باشید مخصوصا اینکه سنشون کمه
ویوکوک"
با حرف دکترجانگ.....ادامه دارد
لایک کنید تروخدا نگاه کنید چقدر زود زود پارت میزارم تروخدا روحیه بدین🥲🙃🎀✨️
وقتی رفتم توی آشپز خونه از بوی غذا حالم بهم خورد و با شتاب به سمت دستشویی رفتم و بالا آوردم که میا از مشت در میگفت حالت خوبه
ا/ت:اره خوبم
میا:خوبه فکر کنم برای اینکه خیلی کار میکنی بدنت کم اورده
ا/ت:اره فکر کنم
میا:باشه هرچی لازم داشتی بگو بهم
ا/ت:باشه
بعد از چند دقیقه رفتم بیرون و ظرف های نهار رو درست میکردم
که حواسم پرت شد و ظرف از دستم افتاد و جیغ بلندی کشیدم که صداش توی کل عمارت پیچید
ویوکوک"
امروز به همه خدمتکار ها مرخصی داده بودم به غیر از ا/ت میا و اجوما
داشتم قهوهمو میخوردم و به کارهای انبار رسیدگی میکردم که صدای شکسته شدن و جیغ یکی رو شنیدم
یا سرعت سمت آشپزخونه رفتم دیدم ا/ت
از ترس وایستاده و به ظرف ها نگاه میکنه
کوک:حواست کجاس نگاه چیکار کردی
ا/ت:ارباب الا..ن خو..خودم جمعش میکنم
ویوا/ت"
میخاستم گندی که به بار زدمو خم شم جمع کنم که سرم گیج رفت و افتادم فقط تنها چیزی یادم بود صدای کوک بود که اسممو صدا میزد
ویو کوک"
به از حرفم ا/ت میخاست ظرف هارو جمع کنه که از حال رفت
کوک:ا/تتت ا/تتت حالت خوبه(نگران)
اجوما و میا با صدا سریع خودشونو رسوندن
اجوما:چیشد
میا:ا/ت ا/ت عزیزم پاشوو
کوک:یه جای اینا زنگ بزن دکتر جانگ بیاد
دکتر جانگ آمد و ا/ت رو معاینه کرد و با اخم بهم نگاه کرد
دکترجانگ:آقای جئون چرا توی این چنین شرایطی مواظبش نیستین
کوک:شرایط شرایط چی؟(نگران)
دکترجانگ:خانمتون ۲ هفته باردارن باید مراقبشون باشید مخصوصا اینکه سنشون کمه
ویوکوک"
با حرف دکترجانگ.....ادامه دارد
لایک کنید تروخدا نگاه کنید چقدر زود زود پارت میزارم تروخدا روحیه بدین🥲🙃🎀✨️
۴.۸k
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.