Death Þªŕț 11
تهیونگ:او چه عجب زنگی به ما زدی
جونگکوک:تهیونگ
تهیونگ:چی شده
جونگکوک:ات اون عوضی
تهیونگ:خب منتظرم تا بگی
جونگکک:اون خیانت کارازابدر اومد
تهیونگ:یعنی برای جیمین کار میکرد
جونگکوک:اره اون لعنتی خواهرش بود
تهیونگ:اوووووو پشمام
جونگکوک:مسخره بازی در نیار
تهیونگ:اخه واقعا پشمام ریخت
جونگکوک:حالا میتونی جاشونو پیدا کنی
تهیونگ:شماره ات رو بده شاید بتونم
جونگکوک:باشه براتSMSمیکنم
تهیونگ:اوکی
{تهیونگ شماره اتو داشت فقط مونده بود بهش زنگ بزنه تا رد ات رو بگیرن و جیمین رو پیدا کنن بعد 30مین تهیونگ با ات تماس گرفت}
تهیونگ:سلام
ات:سلام
تهیونگ:خانم پارک ات
ات:بله خودم هستم
تهیونگ:از طرف جیمین تماس میگیرم
ات:جیمین چرا
{تهیونگ گوشی را قطع میکنه }
ات:الو الو فکر کنم بیکار بود چون جیمین اینجاست
{تهیونگ رد خونه جیمین رو زده بود آدرس خونه را برای جونگکوک فرستاد قرار شد شب برن و جیمین را بگیرن}
{جونگکوک با بقیه هماهنگ کردهبود خونه رو چک کرده بودن که نگهبان داره یا نه }
جونگکوک:تهیونگ
تهیونگ:چی شده
جونگکوک:ات اون عوضی
تهیونگ:خب منتظرم تا بگی
جونگکک:اون خیانت کارازابدر اومد
تهیونگ:یعنی برای جیمین کار میکرد
جونگکوک:اره اون لعنتی خواهرش بود
تهیونگ:اوووووو پشمام
جونگکوک:مسخره بازی در نیار
تهیونگ:اخه واقعا پشمام ریخت
جونگکوک:حالا میتونی جاشونو پیدا کنی
تهیونگ:شماره ات رو بده شاید بتونم
جونگکوک:باشه براتSMSمیکنم
تهیونگ:اوکی
{تهیونگ شماره اتو داشت فقط مونده بود بهش زنگ بزنه تا رد ات رو بگیرن و جیمین رو پیدا کنن بعد 30مین تهیونگ با ات تماس گرفت}
تهیونگ:سلام
ات:سلام
تهیونگ:خانم پارک ات
ات:بله خودم هستم
تهیونگ:از طرف جیمین تماس میگیرم
ات:جیمین چرا
{تهیونگ گوشی را قطع میکنه }
ات:الو الو فکر کنم بیکار بود چون جیمین اینجاست
{تهیونگ رد خونه جیمین رو زده بود آدرس خونه را برای جونگکوک فرستاد قرار شد شب برن و جیمین را بگیرن}
{جونگکوک با بقیه هماهنگ کردهبود خونه رو چک کرده بودن که نگهبان داره یا نه }
۲.۴k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.