فیک عشق قدیمی
فیک عشق قدیمی
پارت ³³
ات ویو
با رفتن دکتر سمت اتاقش رفتم، هنوز همونجوری رو تخت افتاده بود، کنارش نشستمو دستشو گرفتم، سرمو کنار دستش گذاشتمو اجازه دادم اشکام راهشونو پیدا کنن، یه ۲ ساعتی گذشت، چشمام داشت خواب میرفت، دیگه نمیتونستم بیدار بمونم، همونجا خوابم برد
³⁰ دقیقه بعد
با نوازشهای یکی بیدار شدم، اروم چشمامو باز کردم خودش بود، داشت با اون لبخند آرومش نگام میکرد
ات: ت.تهیونگ ح.حالت خوبه "لرزش و استرس"
تهیونگ: ماسک تنفسیشو داد پایین اوهوم "اروم"
ات: "نفسو با خیال راحت داد بیرون" خوبه خداروشکر
تهیونگ: خوش "سرفه" خوشحالم که پیشمی آخ "صدای ضعیف و سرفه"
ات م.من .... راستش، اوممم
تهیونگ: نمیخواد هه چیزی بگی "اروم و نفس نفس"
ات: ت.تهیونگ
تهیونگ: دوست دارم
((تهیونگ نوازش وار دستشو روی موهای ات کشید))
ات: خوشحالم که حالت خوبه تهیونگا
تهیونگ اروم پاشد و لب.هاشو روی ل.بای ات گذاشت و ب.وسی.د
۱ مین بعد
اروم ازش جدا شدم
ات: بابت اون حرفا..... معذرت میخوام
تهیونگ: "صاف کردن گلو" فداسرت قشنگم
رفتم جلو و یه بوسه سطحی به لباش زدم که با صدای در هردو مثل برق گرفته ها از جا پریدیم
تام: عه...... فک کنم ما بد موقع مزاحم شدیم
ات: نه چیز.... یعنی بیاین تو "دستپاچه"
یونا: بابااااا، خوبی بهتری "نگران و ذوق"
تهیونگ: خوبم خوشگلم
یونا: بریم بیرون ادامه کارتونو بکنین؟
تام: "خنده ریز"
ات: زهرمار
تهیونگ: "خنده" تام مامانت سرفه هنوز وقتی عصبانی میشه جنگ جهانی به پا میکنه؟
تام: آی گفتی
تهیونگ: اونموقع براش یه دست گل گرفتم اون زمان پولش خیلی زیاد بود انقد دعوام کرد
ات: مننن؟
تهیونگ: بله خوشگل خانم"لبخند"
ات: عجب "خنده و خجالت"
لایک و کامنت یادتون نره کیوتا
_________________________________
پارت ³³
ات ویو
با رفتن دکتر سمت اتاقش رفتم، هنوز همونجوری رو تخت افتاده بود، کنارش نشستمو دستشو گرفتم، سرمو کنار دستش گذاشتمو اجازه دادم اشکام راهشونو پیدا کنن، یه ۲ ساعتی گذشت، چشمام داشت خواب میرفت، دیگه نمیتونستم بیدار بمونم، همونجا خوابم برد
³⁰ دقیقه بعد
با نوازشهای یکی بیدار شدم، اروم چشمامو باز کردم خودش بود، داشت با اون لبخند آرومش نگام میکرد
ات: ت.تهیونگ ح.حالت خوبه "لرزش و استرس"
تهیونگ: ماسک تنفسیشو داد پایین اوهوم "اروم"
ات: "نفسو با خیال راحت داد بیرون" خوبه خداروشکر
تهیونگ: خوش "سرفه" خوشحالم که پیشمی آخ "صدای ضعیف و سرفه"
ات م.من .... راستش، اوممم
تهیونگ: نمیخواد هه چیزی بگی "اروم و نفس نفس"
ات: ت.تهیونگ
تهیونگ: دوست دارم
((تهیونگ نوازش وار دستشو روی موهای ات کشید))
ات: خوشحالم که حالت خوبه تهیونگا
تهیونگ اروم پاشد و لب.هاشو روی ل.بای ات گذاشت و ب.وسی.د
۱ مین بعد
اروم ازش جدا شدم
ات: بابت اون حرفا..... معذرت میخوام
تهیونگ: "صاف کردن گلو" فداسرت قشنگم
رفتم جلو و یه بوسه سطحی به لباش زدم که با صدای در هردو مثل برق گرفته ها از جا پریدیم
تام: عه...... فک کنم ما بد موقع مزاحم شدیم
ات: نه چیز.... یعنی بیاین تو "دستپاچه"
یونا: بابااااا، خوبی بهتری "نگران و ذوق"
تهیونگ: خوبم خوشگلم
یونا: بریم بیرون ادامه کارتونو بکنین؟
تام: "خنده ریز"
ات: زهرمار
تهیونگ: "خنده" تام مامانت سرفه هنوز وقتی عصبانی میشه جنگ جهانی به پا میکنه؟
تام: آی گفتی
تهیونگ: اونموقع براش یه دست گل گرفتم اون زمان پولش خیلی زیاد بود انقد دعوام کرد
ات: مننن؟
تهیونگ: بله خوشگل خانم"لبخند"
ات: عجب "خنده و خجالت"
لایک و کامنت یادتون نره کیوتا
_________________________________
۵.۶k
۱۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.