فیک ازدواج اجباری پارت 13🖤
ویو کوک
رفتم پایین که دیدم ات داره دنبال یه چیزی میگرده
_:ات دنبال چیزی میگردی.
+:ها اره میخوام کیک توت فرنگی درست کنم گشنمه ولی ارد نیست تو میدونی کجاست؟
_: اره خب اون بالاست بالای کابینتا
+:آها خب من ... قدم نمیرسه میتونی بیاری واسم؟
ویو کوک
بد نیس یکم سر به سرش بزارم
_:نه تو میخوای درست کنی من بیارمو؟
+:باشه بابا اصن نخواستم خودم میخرم
_:😂
+:نخند خودم میخرم
ویو ات
رفتم یه صندلی آوردم و ازش رفتم بالا کوک هم اونجا وایساده بود و داشت منو نگاه میکرد
تا یکم پاهامو بالاتر آوردم که دستم رسید بهش داشتم میآوردم پایین که یهو صندلی کج شد و من افتادم توی بغل کوک و همه ی اردای توی سطل هم ریخت رو سرمون
ویو کوک
ات رفت بالا از صندلی یکم پاهاشو بالاتر برا که دستش بهش رسید ولی همون موقع صندلی کج شد و منم سریع رفتم ات رو گرفتم تو بغلم که نیوفته رو زمین و همه اردا هم ریخت رو سرمون
ویو ادمینتون
ات و کوک همون جوری تو بغل هم بودن و با سعی در نخندیدن به قیافه ی هم که پر ارد بود و سریع جن بوداده شده بودن بودن که یهو اجوما از خرید بر گشت و ات و کوک رو در اون موقعیت دید و گفت
(علامت اجوما:$)
$:این عشق و عاشقیاتونو بعد از تمیز کردن آشپزخونه ادامه بدید😶😌😉😏😂
که یهو ات از بغل کوک در اومد و با لپایی که مثل گوجه شده بود گفت :
☕🖤🍷🦋
لایک و کامنت یادتون نره اگ سریع به ۱۰ لایک و کامنت برسونید قول میدم پارت بعد و صبح می زارم چون ذخیره دارم تا آخرین پارتو راستی اون فیک دیگ اخراشه بگین فیک بعدی از کی باشه کیوتا ؟
بایی☕🖤🦋🍷
رفتم پایین که دیدم ات داره دنبال یه چیزی میگرده
_:ات دنبال چیزی میگردی.
+:ها اره میخوام کیک توت فرنگی درست کنم گشنمه ولی ارد نیست تو میدونی کجاست؟
_: اره خب اون بالاست بالای کابینتا
+:آها خب من ... قدم نمیرسه میتونی بیاری واسم؟
ویو کوک
بد نیس یکم سر به سرش بزارم
_:نه تو میخوای درست کنی من بیارمو؟
+:باشه بابا اصن نخواستم خودم میخرم
_:😂
+:نخند خودم میخرم
ویو ات
رفتم یه صندلی آوردم و ازش رفتم بالا کوک هم اونجا وایساده بود و داشت منو نگاه میکرد
تا یکم پاهامو بالاتر آوردم که دستم رسید بهش داشتم میآوردم پایین که یهو صندلی کج شد و من افتادم توی بغل کوک و همه ی اردای توی سطل هم ریخت رو سرمون
ویو کوک
ات رفت بالا از صندلی یکم پاهاشو بالاتر برا که دستش بهش رسید ولی همون موقع صندلی کج شد و منم سریع رفتم ات رو گرفتم تو بغلم که نیوفته رو زمین و همه اردا هم ریخت رو سرمون
ویو ادمینتون
ات و کوک همون جوری تو بغل هم بودن و با سعی در نخندیدن به قیافه ی هم که پر ارد بود و سریع جن بوداده شده بودن بودن که یهو اجوما از خرید بر گشت و ات و کوک رو در اون موقعیت دید و گفت
(علامت اجوما:$)
$:این عشق و عاشقیاتونو بعد از تمیز کردن آشپزخونه ادامه بدید😶😌😉😏😂
که یهو ات از بغل کوک در اومد و با لپایی که مثل گوجه شده بود گفت :
☕🖤🍷🦋
لایک و کامنت یادتون نره اگ سریع به ۱۰ لایک و کامنت برسونید قول میدم پارت بعد و صبح می زارم چون ذخیره دارم تا آخرین پارتو راستی اون فیک دیگ اخراشه بگین فیک بعدی از کی باشه کیوتا ؟
بایی☕🖤🦋🍷
۸.۷k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.