غـریـبــه مـن ───※ ·❆· ※─── p : ⁵²
رفتم تو اتاق مامان کوک و موفقیتم رو براش تعریف کردم جونگکوک رو صدا کرد تا براش کراوات ببندم منم دوباره انجامش دادم
×اومم...باریکلا...فکر میکردم تسلیم بشی
_درحدم نیست واسه یه کروات تسلیم شم
×بله..میدونم
این دو درحال صحبت بودند کوک از اتاق خارج شد
×آفرین حالا که به اینجا رسیدی
_خب
×اممم
ا/ت مشتاق بود ادامه حرفش رو بگه چون فکر میکرد پاداشی در انتظارشه
×اممم...پس باید بتونی یه قهوه خوب هم درست کنی نه؟....یا لازمه بهت یاد بدم
_چیی
جونگکوک:
ا/ت و مامانم درحال صحبت بودن من از اتاق اومدم بیرون رفتم سمت اتاق خودم در اتاق ا/ت باز بود چقدر بهم ریخته س رفتم داخل انگار بازاره. هر طرف یدونه کراوات دیده میشد
+آه...چقد واسم تلاش میکنه...معلومه همه منو میخوان
بعد تو فکر میره
+ولی این یکی خیلی میخواد(خنده)
شروع به جمع کردن کروات ها میشه رو زمین رو نگاه میکنه یه عروسک زشت پیدا میکنه که کلی کراوات بهش آویزونه
+با این تمرین میکرده؟
_تو اینجا چیکار میکنی
جونگکوک برمیگرده و با قیافه افسرده ا/ت رو به رو میشه
+دارم کروات ها رو جمع میکنم .......خدایی همه اینا رو لازم داشتی
_...........
+به این عروسک زشت کراوات میبندی ؟......خودمو صدا میکردی با افتخار میومدم
_...هعیی..
+چی شده
_هیچی فقط بدبخت شدم
+چرا...واسه چی
ا/ت خودشو پرت میکنه رو تخت
_ایندفعه دیگه شکست میخورم
+ها
ا/ت پا میشه
_نه شکست و تسلیم شدن تو کار من نیست انقد تلاش میکنم تا بتونم و موفق شم
+..........
دوباره خودشو پرت میکنه رو تخت
_ولی آخرش بخاطر سوختگی زیاد حتما دستمو قطع میکنن
+چی میگی
_اونوقت بدون دست تو ام منو ول میکنی میری اخبارم تو کل اینترنت پخش میشه"دختری که عرضه یه قهوه درست کردن رو نداشت و انقدر دست خودشو سوزوند تا اینکه قطعش کردن" همه جا میپیچه و همه منو میشناسن و بهم میخندن اونوقت به معنای واقعی بدبخت و بی آبرو میشم در آخرم خودکشی میکنم...!
+....(خندههه)
_میخندی ؟
+پس همش واسه یه قهوه بوده .....ایندفعه باید قهوه درست کنی؟
_آره
+....(خندهه)
_چرا میخندی؟
+تخیلاتت رو واقعا دوست دارم....وایی عاشقتم(خنده)
_چی داری مسخره م میکنی......تخیل؟..به اینا میگی تخیل من واقعا بدبخت شدم تخیل کجا بود
+اشکال نداره من کمکت میکنم(خنده)
_بازم داره میخنده.....اصلا پاشو...برو بیرون...برو
+عصبانیتت م باحاله(خنده)
_برو بیرون(بالش و سمتش پرتاب میکنه)
+آی کله م
#فیک #جونگکوک #تهیونگ #جیمین #جین #یونگی #جیهوپ #نامجون #بی_تی_اس #کیپاپ #آرمی #بنگتن
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #Teahyung #Jimin #Namjoon #Jin #J_Hope #Suga #K_pop #BANGTAN #ARMY #Bangtan
×اومم...باریکلا...فکر میکردم تسلیم بشی
_درحدم نیست واسه یه کروات تسلیم شم
×بله..میدونم
این دو درحال صحبت بودند کوک از اتاق خارج شد
×آفرین حالا که به اینجا رسیدی
_خب
×اممم
ا/ت مشتاق بود ادامه حرفش رو بگه چون فکر میکرد پاداشی در انتظارشه
×اممم...پس باید بتونی یه قهوه خوب هم درست کنی نه؟....یا لازمه بهت یاد بدم
_چیی
جونگکوک:
ا/ت و مامانم درحال صحبت بودن من از اتاق اومدم بیرون رفتم سمت اتاق خودم در اتاق ا/ت باز بود چقدر بهم ریخته س رفتم داخل انگار بازاره. هر طرف یدونه کراوات دیده میشد
+آه...چقد واسم تلاش میکنه...معلومه همه منو میخوان
بعد تو فکر میره
+ولی این یکی خیلی میخواد(خنده)
شروع به جمع کردن کروات ها میشه رو زمین رو نگاه میکنه یه عروسک زشت پیدا میکنه که کلی کراوات بهش آویزونه
+با این تمرین میکرده؟
_تو اینجا چیکار میکنی
جونگکوک برمیگرده و با قیافه افسرده ا/ت رو به رو میشه
+دارم کروات ها رو جمع میکنم .......خدایی همه اینا رو لازم داشتی
_...........
+به این عروسک زشت کراوات میبندی ؟......خودمو صدا میکردی با افتخار میومدم
_...هعیی..
+چی شده
_هیچی فقط بدبخت شدم
+چرا...واسه چی
ا/ت خودشو پرت میکنه رو تخت
_ایندفعه دیگه شکست میخورم
+ها
ا/ت پا میشه
_نه شکست و تسلیم شدن تو کار من نیست انقد تلاش میکنم تا بتونم و موفق شم
+..........
دوباره خودشو پرت میکنه رو تخت
_ولی آخرش بخاطر سوختگی زیاد حتما دستمو قطع میکنن
+چی میگی
_اونوقت بدون دست تو ام منو ول میکنی میری اخبارم تو کل اینترنت پخش میشه"دختری که عرضه یه قهوه درست کردن رو نداشت و انقدر دست خودشو سوزوند تا اینکه قطعش کردن" همه جا میپیچه و همه منو میشناسن و بهم میخندن اونوقت به معنای واقعی بدبخت و بی آبرو میشم در آخرم خودکشی میکنم...!
+....(خندههه)
_میخندی ؟
+پس همش واسه یه قهوه بوده .....ایندفعه باید قهوه درست کنی؟
_آره
+....(خندهه)
_چرا میخندی؟
+تخیلاتت رو واقعا دوست دارم....وایی عاشقتم(خنده)
_چی داری مسخره م میکنی......تخیل؟..به اینا میگی تخیل من واقعا بدبخت شدم تخیل کجا بود
+اشکال نداره من کمکت میکنم(خنده)
_بازم داره میخنده.....اصلا پاشو...برو بیرون...برو
+عصبانیتت م باحاله(خنده)
_برو بیرون(بالش و سمتش پرتاب میکنه)
+آی کله م
#فیک #جونگکوک #تهیونگ #جیمین #جین #یونگی #جیهوپ #نامجون #بی_تی_اس #کیپاپ #آرمی #بنگتن
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #Teahyung #Jimin #Namjoon #Jin #J_Hope #Suga #K_pop #BANGTAN #ARMY #Bangtan
۱۸.۵k
۱۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.