راکون کچولو مو صورتی p۲۰
باید گرمش میکردم
دستمو گزاشتم رو سرش تا سرشو از
رو شونم بردارمو دوباره آتیشو روشن کنم که دستم خورد رو پیشونیش
وای خیلی داغه
الان باید چکار کنم هم سردشه هم طب داره
وای چکار کنم
ادمین:(چرا الان نباید هیچی بلد باشی؟)
وایسا
فلش بک به ۳ سال پیش
زنگ تفریح بود نشسته بودم تو سالن غذا خوری که خب دوباره سردم شد و از قسمت سرم هم احساس گرما میکردم باید خونه میمونم ولی گفتم حالم خوبه تا بیام مدرسه و به درسام برسم
*عچهههه
همون موقع که عطسه زدم آنیا رد شد
آنیا:هم
*سرشو کج کرد
اومد جلو و دستشو رو پیشونیم گذاشت
وای پسر دوم چقدر سرت داغه
دستشو برداشت
باید وقتی رفتی خونه خودتو گرم کنی و یه چیز سردم بزاری رو پیشونیت تا خنک بشه یا همین الان برو دفتر بهداشت
*لبخند زد
احساس کردم که گونم هم داغ شده
من:ا،ا، کسی از تو کمک نخواست دختره ی کله صورتی
زدم ش کنار و رفتم سمت دفتر بهداشت
دم در یه آینه بود
یا خدا کلا لبو شده بودم اه اصلا چرا باید اینجوری بشم
یه نفس عمیق کشیدم و رفتم تو دفتر بهداشت
فلش بک به زمان حال
یادم اومد باید
یه چیز سردم بزارم رو پیشونیش ولی چی
نگاهی به دورو ور انداختم چیزی نبود که باهاش دمای بدنشو پایین بیارم
خدایا
ا وایسا الان آب رود خونه سرده از اینجا هم فقط یه چیزی حدود ۱۰ دقیقه راهه
آتیش رو دوباره روشن کردم
رفتم سمت آنیا
مراقب باش زود بر میگردم
باید سریع خوب بشی میخوام وقتی رفتم مدرسه تو هم اونجا باشی
سرش رو ناز کردم
زود برمیگردم
سریع رفتم
توی راه یه تیکه پوسته ی درخت دیدم اونم با خودم ور داشتم و وقتی رسیدم به رود خونه اونو یکم شستمو آب کردم
برگشتم پیش آنیا
بعدم یه تیکه از لباسم رو پاره کردم
خیسش کردم و گذاشتمش رو پیشونی آنیا همین جور ادامه دادم تا طبش پایین اومد یه یک ساعتی طول کشید اما حالش بهتر شد
بیشتر از این دیگه نباید تو جنگل میموندیم
اگه همون اول تلپورت میکردم بهتر نبود؟
نه آخه اگه آنیا رو با اون حال میدادم به مادر پدرش چه فکری میکردم تازه آنیا داشت تو طب میسوخت خیلی وضعش خراب بود
دیگه باید آنیا رو بیدار میکردم
نگاهی به صورتش انداختم
خیلی آروم خوابیده بود اما خب باید بیدارش میکردم نمیشد
رفتم نزدیکش حالا چجوری بیدارش کنم
آها فهمیدم
یه گوشه بشینم بگم آنیا بیدار شو نه
برم کنارش شونه هاشو رو بگیرم شروع کنم به تکون دادنشو اسمشو صدا بزنم؟
نه زهر ترک میشه خب.. .
نشستم کنار آنیا
یه دستم رو زمین بود کمی کج شده بودم تا صورتش رو ببینم
انگشتم رو زدم به شونه اش
من:آنیا/آروم
دوباره انگشتم رو زدم به شونه اش
من:آنیاا/یکم بلند تر
بازم زدم به شونه اش
من:آنیااا/متوسط
و باز هممم انگشتمو به شونش زدم
من:آنیاااا/یکم صداشو بالا برد
بیدار شد
آنیا:ها ها بله
دستمو گزاشتم رو سرش تا سرشو از
رو شونم بردارمو دوباره آتیشو روشن کنم که دستم خورد رو پیشونیش
وای خیلی داغه
الان باید چکار کنم هم سردشه هم طب داره
وای چکار کنم
ادمین:(چرا الان نباید هیچی بلد باشی؟)
وایسا
فلش بک به ۳ سال پیش
زنگ تفریح بود نشسته بودم تو سالن غذا خوری که خب دوباره سردم شد و از قسمت سرم هم احساس گرما میکردم باید خونه میمونم ولی گفتم حالم خوبه تا بیام مدرسه و به درسام برسم
*عچهههه
همون موقع که عطسه زدم آنیا رد شد
آنیا:هم
*سرشو کج کرد
اومد جلو و دستشو رو پیشونیم گذاشت
وای پسر دوم چقدر سرت داغه
دستشو برداشت
باید وقتی رفتی خونه خودتو گرم کنی و یه چیز سردم بزاری رو پیشونیت تا خنک بشه یا همین الان برو دفتر بهداشت
*لبخند زد
احساس کردم که گونم هم داغ شده
من:ا،ا، کسی از تو کمک نخواست دختره ی کله صورتی
زدم ش کنار و رفتم سمت دفتر بهداشت
دم در یه آینه بود
یا خدا کلا لبو شده بودم اه اصلا چرا باید اینجوری بشم
یه نفس عمیق کشیدم و رفتم تو دفتر بهداشت
فلش بک به زمان حال
یادم اومد باید
یه چیز سردم بزارم رو پیشونیش ولی چی
نگاهی به دورو ور انداختم چیزی نبود که باهاش دمای بدنشو پایین بیارم
خدایا
ا وایسا الان آب رود خونه سرده از اینجا هم فقط یه چیزی حدود ۱۰ دقیقه راهه
آتیش رو دوباره روشن کردم
رفتم سمت آنیا
مراقب باش زود بر میگردم
باید سریع خوب بشی میخوام وقتی رفتم مدرسه تو هم اونجا باشی
سرش رو ناز کردم
زود برمیگردم
سریع رفتم
توی راه یه تیکه پوسته ی درخت دیدم اونم با خودم ور داشتم و وقتی رسیدم به رود خونه اونو یکم شستمو آب کردم
برگشتم پیش آنیا
بعدم یه تیکه از لباسم رو پاره کردم
خیسش کردم و گذاشتمش رو پیشونی آنیا همین جور ادامه دادم تا طبش پایین اومد یه یک ساعتی طول کشید اما حالش بهتر شد
بیشتر از این دیگه نباید تو جنگل میموندیم
اگه همون اول تلپورت میکردم بهتر نبود؟
نه آخه اگه آنیا رو با اون حال میدادم به مادر پدرش چه فکری میکردم تازه آنیا داشت تو طب میسوخت خیلی وضعش خراب بود
دیگه باید آنیا رو بیدار میکردم
نگاهی به صورتش انداختم
خیلی آروم خوابیده بود اما خب باید بیدارش میکردم نمیشد
رفتم نزدیکش حالا چجوری بیدارش کنم
آها فهمیدم
یه گوشه بشینم بگم آنیا بیدار شو نه
برم کنارش شونه هاشو رو بگیرم شروع کنم به تکون دادنشو اسمشو صدا بزنم؟
نه زهر ترک میشه خب.. .
نشستم کنار آنیا
یه دستم رو زمین بود کمی کج شده بودم تا صورتش رو ببینم
انگشتم رو زدم به شونه اش
من:آنیا/آروم
دوباره انگشتم رو زدم به شونه اش
من:آنیاا/یکم بلند تر
بازم زدم به شونه اش
من:آنیااا/متوسط
و باز هممم انگشتمو به شونش زدم
من:آنیاااا/یکم صداشو بالا برد
بیدار شد
آنیا:ها ها بله
۴.۶k
۲۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.