وقتی دوست داداشت بود . پارت ۱
#وقتی دوست داداشت بود . پارت ۱
سلام خوبین من اتم یه دختر نسبتاً مهربون بیشتر جذابم تا کیوت ۱۹ سالمه و یه برادر دارم که اسمش هیون هست به احتمال زیاد العانم دنبال الاف بازی با اون دوستشه راستشو بخوای خیلی ازش خوشم نمیاد چون همیشه بهم نگاه میکنه منم خوشم نمیاد که بهم نگاه کنن و زیاد جلوشون سبز نمیشم
م/ا : ات، اتتتتت
+چی مامان
م/ا : بیا پایین یکم کمکم کن از صبح رفتی توی اون اتاق سرتو کردی توی اون گوشی بی صاحاب
+باشه آمدم
+جانم کارم داری مامان
م/ا : آره امشب مامان و بابای کوک میان خونمون
+چرا
م/ا : چون من دعوتشون کردم حالا بجای اینکه از من سوال بپرسی برو ظرف ها رو بشور بعدشم سالن رو تمیز کن
+امری خواسته ی دیگه ای نداری بانو
م/ ا : آره اگه تونستی اون اتاق بی صاحاب هم تمیز کن
+چون شما گفتید چشم انجام میشود
م/ا: منو مسخره نکن بچه مگه من هم سن توهم که منو مسخره میکنی
+باش .
بعد از کلی تمیز کاری بالاخره کارهای خونه تموم شد و تا آمدم بشینم آیفون خونه زنگ خورد
+ای تف توی این شانس
م/ا: برو درو باز کن ببین کیه
+باشه
درو باز کردم که .....
#سناریو#وانشات#اسمات#کوک#فیک#
سلام خوبین من اتم یه دختر نسبتاً مهربون بیشتر جذابم تا کیوت ۱۹ سالمه و یه برادر دارم که اسمش هیون هست به احتمال زیاد العانم دنبال الاف بازی با اون دوستشه راستشو بخوای خیلی ازش خوشم نمیاد چون همیشه بهم نگاه میکنه منم خوشم نمیاد که بهم نگاه کنن و زیاد جلوشون سبز نمیشم
م/ا : ات، اتتتتت
+چی مامان
م/ا : بیا پایین یکم کمکم کن از صبح رفتی توی اون اتاق سرتو کردی توی اون گوشی بی صاحاب
+باشه آمدم
+جانم کارم داری مامان
م/ا : آره امشب مامان و بابای کوک میان خونمون
+چرا
م/ا : چون من دعوتشون کردم حالا بجای اینکه از من سوال بپرسی برو ظرف ها رو بشور بعدشم سالن رو تمیز کن
+امری خواسته ی دیگه ای نداری بانو
م/ ا : آره اگه تونستی اون اتاق بی صاحاب هم تمیز کن
+چون شما گفتید چشم انجام میشود
م/ا: منو مسخره نکن بچه مگه من هم سن توهم که منو مسخره میکنی
+باش .
بعد از کلی تمیز کاری بالاخره کارهای خونه تموم شد و تا آمدم بشینم آیفون خونه زنگ خورد
+ای تف توی این شانس
م/ا: برو درو باز کن ببین کیه
+باشه
درو باز کردم که .....
#سناریو#وانشات#اسمات#کوک#فیک#
۱۲.۳k
۰۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.