مافیای بزرگ
𝐛𝐢𝐠 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚
𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟓𝟏
بعد از چند مین رسیدیم پارک جنگلی که پیاده شدیم کنار رود خونه زیر انداز پهن کردیم و سبد گذاشتیم رو زیر انداز بعد با کوک نشستیم رو زیز اندازه کمی به رود خونه نگاه کردیم که بعد در سبد رو باز کردم غذا هایی که درست کرده بودم آوردم بیرون درشون رو باز کردم بعد دوتا نوشیدنی هم برداشتم و در شو باز کردم که کوک گفت
+امممممم به به نگاه کن ات من چه کرده!
_(خنده)نوش جونت
بعد شروع کردیم به خوردن بعد غذا ظرف هارو گذاشتم تو سبد بعد رفتم کنار رود خونه پا هام گذاشتم تو آب که یه آرامش خاصی داشت..... که یهوو دستی دور کمرم حلقه شد کوک بود
+اتم دلت درد می گیره هااااا
_اشکال نداره مهم آرامشی که الان دارم
+چرا برای من اشکال داره دوست ندارم دردت رو بیبنم آب رود خونه سرده
_باشه بذار یکم بمونمممممممم دیگههههههههه
+خیله خب
_(خنده)
بعد ۵ مین از آب رود خونه اومدیم بیرون یکم با کو عکس گرفتم بعد کوکی هایی که درست کرده بودم آوردم بیرون که با نسکافه شروع کردیم به خوردن ۲۰ مین بعد کوک آروم سرش رو گذاشت رو پاهام
+آخییییی از این زاویه خیلی کیوتی اتم(خنده)
_تو ام از این زاویه خیلی خرگوشی!
+(خنده)ات خیلی دوستت دارم و خیلی خوش حالم که تو اومدی تو زندگیم یه فرشته کوچولو که به قلب سرد من گرمای عشق ورزید!
_اووو کوک تو از حرفا هم بلدی؟!
+معلومه دیگه می خوای لاس زدن بلد نباشم؟!
_(خنده)
+(خنده)
+ات تو به جز اون چیز از چه چیز های دیگه می ترسی ؟!
_خب از شکنجه می ترسم درسته دختر یه مافیام ولی خب از بچه خیلی از صحنه های شکنجه دیدم برای همین از شکنجه هم می ترسم....
+اوهوم
بعد میوه ها رم خوردیم که دیگه وسایل هارو جمع کردیم و راه افتادیم طرف کتابفروشی بعد ۳۰ مین رسیدیم واووو چه کتاب فروشی خفنیهههههههههههه خب سریع شروع کردم به برداشتن کتاب هایی که می خوام:مجموعه ی خودم کن،،، بازی های میراث و جلدش دومش ارثیه هارثون،،،
افعی و بال های شب،،،، سنگدل و آره دیگه همین اینا بود کتابا دست کوک بود از این که این همه کتاب برداشتم خندش گرفت بعد رفتم کتاب هارو حساب کردم و بعد دوباره رفتیم نشستیم تو ماشین
+خب حالا کجا بریم؟!
_اممممم بریم سینما
+باشهههههه
بعد رفتیم سینما بلیط گرفتم یه فلیم فانتزی قشنگ بود بعد ۲ ساعت فلیم تموم شد تقریبا ساعت ۱۰ بود که راه افتادیم به کوک گفتم
_کوکی جونم می خوای تو امشب بیای خونه من؟!
+امممم ایده خوبیه چرا که نع!
بعد راه افتادیم طرف خونه ام بعد ۱ ساعت رسیدیم ماشین گذاشتم تو پارکینگ رفتیم بالا اولین کاری که کردم این بود که کولر روشن کنم چون خیلییییی گرمههههه بعد کتاب های جدیدم رو گذاشتم تو کتاب خونه ام بعد لباسمو عوض کردم موهامو بافتم آرایشم پاک کردم آب رسان زدم رفتم wc کارای لازم انجام دادم بعد اومدم بیرون به کوک لباس دادم بعد آلارم گوشیم رو برای فردا کوک کردم و تو بغل کوک خوابیدم.......
گیلیگیلیگیلیگیلی🦋🌚
𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟓𝟏
بعد از چند مین رسیدیم پارک جنگلی که پیاده شدیم کنار رود خونه زیر انداز پهن کردیم و سبد گذاشتیم رو زیر انداز بعد با کوک نشستیم رو زیز اندازه کمی به رود خونه نگاه کردیم که بعد در سبد رو باز کردم غذا هایی که درست کرده بودم آوردم بیرون درشون رو باز کردم بعد دوتا نوشیدنی هم برداشتم و در شو باز کردم که کوک گفت
+امممممم به به نگاه کن ات من چه کرده!
_(خنده)نوش جونت
بعد شروع کردیم به خوردن بعد غذا ظرف هارو گذاشتم تو سبد بعد رفتم کنار رود خونه پا هام گذاشتم تو آب که یه آرامش خاصی داشت..... که یهوو دستی دور کمرم حلقه شد کوک بود
+اتم دلت درد می گیره هااااا
_اشکال نداره مهم آرامشی که الان دارم
+چرا برای من اشکال داره دوست ندارم دردت رو بیبنم آب رود خونه سرده
_باشه بذار یکم بمونمممممممم دیگههههههههه
+خیله خب
_(خنده)
بعد ۵ مین از آب رود خونه اومدیم بیرون یکم با کو عکس گرفتم بعد کوکی هایی که درست کرده بودم آوردم بیرون که با نسکافه شروع کردیم به خوردن ۲۰ مین بعد کوک آروم سرش رو گذاشت رو پاهام
+آخییییی از این زاویه خیلی کیوتی اتم(خنده)
_تو ام از این زاویه خیلی خرگوشی!
+(خنده)ات خیلی دوستت دارم و خیلی خوش حالم که تو اومدی تو زندگیم یه فرشته کوچولو که به قلب سرد من گرمای عشق ورزید!
_اووو کوک تو از حرفا هم بلدی؟!
+معلومه دیگه می خوای لاس زدن بلد نباشم؟!
_(خنده)
+(خنده)
+ات تو به جز اون چیز از چه چیز های دیگه می ترسی ؟!
_خب از شکنجه می ترسم درسته دختر یه مافیام ولی خب از بچه خیلی از صحنه های شکنجه دیدم برای همین از شکنجه هم می ترسم....
+اوهوم
بعد میوه ها رم خوردیم که دیگه وسایل هارو جمع کردیم و راه افتادیم طرف کتابفروشی بعد ۳۰ مین رسیدیم واووو چه کتاب فروشی خفنیهههههههههههه خب سریع شروع کردم به برداشتن کتاب هایی که می خوام:مجموعه ی خودم کن،،، بازی های میراث و جلدش دومش ارثیه هارثون،،،
افعی و بال های شب،،،، سنگدل و آره دیگه همین اینا بود کتابا دست کوک بود از این که این همه کتاب برداشتم خندش گرفت بعد رفتم کتاب هارو حساب کردم و بعد دوباره رفتیم نشستیم تو ماشین
+خب حالا کجا بریم؟!
_اممممم بریم سینما
+باشهههههه
بعد رفتیم سینما بلیط گرفتم یه فلیم فانتزی قشنگ بود بعد ۲ ساعت فلیم تموم شد تقریبا ساعت ۱۰ بود که راه افتادیم به کوک گفتم
_کوکی جونم می خوای تو امشب بیای خونه من؟!
+امممم ایده خوبیه چرا که نع!
بعد راه افتادیم طرف خونه ام بعد ۱ ساعت رسیدیم ماشین گذاشتم تو پارکینگ رفتیم بالا اولین کاری که کردم این بود که کولر روشن کنم چون خیلییییی گرمههههه بعد کتاب های جدیدم رو گذاشتم تو کتاب خونه ام بعد لباسمو عوض کردم موهامو بافتم آرایشم پاک کردم آب رسان زدم رفتم wc کارای لازم انجام دادم بعد اومدم بیرون به کوک لباس دادم بعد آلارم گوشیم رو برای فردا کوک کردم و تو بغل کوک خوابیدم.......
گیلیگیلیگیلیگیلی🦋🌚
۶.۴k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.