تک پاتری کوک
لیا: ( ۵ سالع )مامانننن من غلط کردم گفتم آبجی میخوامم..بریم مغازه عروسک فروشی و به آقاعه بگیم نمیخوایمش و اونم به فروشتش
لایلا: ( دو ساله) نههه مامان لوطفااا ...بابا لوطفا منو نفروشینن
ا/ت: لیا چی؟😐
کوک:🤣🤣🤣🤣🤣.. یعنی چی ما اینجا داریم زحمت میکشیم..زیر لب*
لایلا: مامان تروخداااا* بغض*
کوک: کی گفته ما قراره بفروشیمت.. کوشولوی من..هانن؟
ا/ت: تو عشق منی فرشتهه.. دوتاتونم فرشته های مایین..آشتی کنید!.. آشتی کنید!..دوتا آبجی ها باهم آشتی بکنن!
لیا و لایلا: *
کوک: آفرین..حالا بپرین بغل ما!
لیا ولایلا :)*
لایلا: ( دو ساله) نههه مامان لوطفااا ...بابا لوطفا منو نفروشینن
ا/ت: لیا چی؟😐
کوک:🤣🤣🤣🤣🤣.. یعنی چی ما اینجا داریم زحمت میکشیم..زیر لب*
لایلا: مامان تروخداااا* بغض*
کوک: کی گفته ما قراره بفروشیمت.. کوشولوی من..هانن؟
ا/ت: تو عشق منی فرشتهه.. دوتاتونم فرشته های مایین..آشتی کنید!.. آشتی کنید!..دوتا آبجی ها باهم آشتی بکنن!
لیا و لایلا: *
کوک: آفرین..حالا بپرین بغل ما!
لیا ولایلا :)*
۱۷.۸k
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.